طراحی فیچر، ویژگی و فایدههای محصول | Product Feature
هر محصول ترکیبی از چندین فیچر، جزء یا ویژگی (Feature) است که با هدف حل یک مشکل یا ایجاد تجربهای خاص برای کاربران طراحی شدهاند. این ویژگیها میتوانند بهصورت تکی یا در کنار هم، عملکرد کلی محصول را تعریف کنند. اما ویژگیها بهتنهایی نمیتوانند کاربران را قانع کنند؛ درواقع این مزیتها (Benefits) هستند که درک عمیقتری از ارزش محصول در ذهن مشتری ایجاد میکنند.
برای معرفی محصول تان ویژگی های آن را به مشتری می گویید یا مزیت هایش را ؟اصلا تا بحال به این موضوع فکر کرده بودید که بین مزیت ها و ویژگی های محصول تفاوت هست؟کدام در ذهن مشتری بیشتر ماندگار می شود؟ بیایید به چند کمپین تبلیغاتی اخیرتان فکر کنید. مثلا ایمیل های تبلیغاتی که برای مشتریان بالقوه فرستادید و یا محتواهایی که در رابطه با محصول تان روی شبکه های اجتماعی پست کردید. تا چه حد این تبلیغات توانسته اند آن کاری را که دقیقا محصولتان برای مشتری انجام می دهد معرفی کنند؟ هر مدیر محصول، باید چیزی به نام نقشه راه محصول داشته باشد؛ نقشه راهی که نشان میدهد محصول با چه ترتیبی ذرهذره شکل میگیرد و کامل میشود. بررسی، تعریف و اولویتدهی به این ذرهها که به آن فیچر گفته میشود بخش مهمی از وظایف هر مدیر محصول است.
طراحی فیچر: ساختارهای کوچک اما مؤثر در محصول
فیچر یا ویژگی، بخشی از محصول است که یک قابلیت یا عملکرد خاص را ارائه میدهد و نباید با فایده (Benefit) اشتباه گرفته شوند.
به زبانی دیگر هر محصول از تعداد زیادی مینی محصول تشکیلشده است، این مینی محصولها را ممکن است شما ایجاد کرده باشید یا دیگران تولید کرده باشند؛ به هر شکل با در کنار هم قرار گرفتن این مینی محصولهاست که محصول اصلی شکل میگیرد. به این مینی محصولها فیچر گفته میشود. اگر این ریز کردن را ادامه دهیم به کامپوننت هم میرسیم! هر مینی محصول از تعدادی مینی فیچر یا همان کامپوننت تشکیلشده است.(در مدلهایی مانند اسکرام به سطح ریزتر از آن، داستان کاربر یا یوزر استوری هم گفته میشود)
تفاوت ویژگی محصول و مزیت محصول
شاید در نگاه اول با خودتان فکر کنید ویژگی محصول و مزیت محصول که هر دو یکسان هستند و تفاوتی بین اونها نیست، در صورتی که اصلا اینطور نیست و این مسئله را خیلی از صاحبان محصول نمی دانند در حالی که ممکن است دلیل عدم موفقیت شان در جذب مشتری و فروش دقیقا همین نکته کلیدی باشد. وقتی بحث از بازاریابی و تبلیغ یک محصول به میان می آید معمولا از دو روش کلی استفاده می شود:
- تمرکز صاحب محصول بر اینکه محصول یا خدمتش چیست و چه کاری انجام می دهد.
- تمرکز صاحب محصول بر اینکه محصول یا خدمتش چه تاثیری بر زندگی مشتری می گذارد و چطور کارش را راحت تر می کند.
اما به نظر شما کدام یک از این روش های بازاریابی محصول در جذب مشتری موثرتر است؟ ۱ یا ۲؟
فیچرِ محصول، یک عملکرد مشخص از محصول است که مستقیماً یک یا چند فایده برای کاربر ایجاد میکند. فایده، چیزی است که کاربر از کار کردن با محصول به دست میآورد. کاربران محصولات را به خاطر فایدههایشان میخرند. این فایده میتواند حل یک مشکل از کاربر یا دادن یک حس خوب به او باشد. فیچرها را به زبان ساده میتوان مشابه آپشن دانست که در صنعت خودرو مصطلح شده است؛ یعنی همان قابلیتها یا امکاناتی که در خودرو تعبیه میشود. فیچر میتواند قابلدیدن و لمس باشد یا قابلیتی باشد که شما نتایج و خروجیهای آن را تجربه میکنید.
ویژگی یا فیچر (Feature)
به زبان ساده، ویژگی محصول آن چیزی است که محصول داراست و در واقع کاری است که محصول انجام می دهد. به مثال های زیر یک نگاه بیندازید:
- این محصول قابلیت شخصی سازی دارد
- ۲۴ ساعته باز هستیم
- این محصول همراه با باتری است
- مدیریت حسابهای تان فقط با یک کلیک انجام می شود
هر کدام از این مثال هایی که گفتیم یک ویژگی از محصول را گفته اما واقعیت این است که بیان ویژگی محصول به تنهایی مشتری را ترغیب به خرید نمی کند. در این مواقع ابهام مشتری این است که فایده محصول برای من چیست؟ اینجاست که مزیت محصول یا منفعت محصول پا به میدان می گذارد تا دقیقا دست روی خواسته مشتری بگذارد.
ویژگیها:
- فنی و عملکردی هستند.
- مستقیماً به طراحی و ساخت محصول مربوطاند.
- به زبان سازنده یا طراح بیان میشوند.
مثالها:
- باتری 5000 میلیآمپرساعتی در یک گوشی موبایل
- صفحهنمایش لمسی با رزولوشن 4K
- ضدآب بودن تا عمق 50 متر
فایده یا مزیت (Benefit)
مزیت ها در واقع نتایجی هستند که به واسطه استفاده محصول برای مشتری به وجود می آیند. برای اینکه بهتر معنی مزیت محصول را درک کنید باید به این سوال جواب بدهید: محصول من چه دردی از مشتری دوا می کند؟ واقعیت این است که هیچ مشتری در راه رضای خدا محصول شما را نمی خرد و دلیل خرید محصول این است که می خواهند یکی از مشکلات شان را با محصول شما حل کنند و کاری که شما باید انجام بدهید این است که به جای گفتن ویژگی های محصول نتایجی را که در زندگی مشتری به وجود می آورد به آن ها یاد آوری کنید و در این صورت است که مشتری واقعی به سمت شما می آید. پس فایده یا مزیت، ارزشی است که کاربر از استفاده از یک ویژگی محصول دریافت میکند.
مزیتها:
- کاربردی و احساسی هستند.
- به نیازها و خواستههای کاربر مرتبطاند.
- به زبان کاربر بیان میشوند.
مثالها:
- باتری بزرگتر: نیازی به شارژ روزانه ندارید.
- صفحهنمایش باکیفیت: تجربه تماشای فیلم با وضوح بینظیر.
- ضدآب بودن: نگرانی از خراب شدن دستگاه در باران یا استخر نخواهید داشت.
تفاوت بین فیچر و فایده
ویژگی (Feature) | مزیت (Benefit) |
---|---|
چیزی که محصول دارد | چیزی که محصول برای کاربر انجام میدهد |
فنی و معمولاً تخصصی | کاربردی و مرتبط با نیاز کاربر |
بهزبان سازنده/تکنولوژی | بهزبان کاربر/بازاریابی |
باتری 5000 میلیآمپرساعتی | نیاز کمتر به شارژ مجدد در طول روز |
پوشش ضدخش شیشهای | ماندگاری و ظاهر تمیزتر برای مدت طولانی |
مثالهای بیشتر برای تفاوت ویژگی و فایده:
شما به این سطح از محتوا دسترسی ندارید و یا وارد اکانت خود نشدید.
ورود یا عضویت | خرید یا تمدید اشتراک
.: برای دانلود کاتالوگ آشنایی بامحتوای دیزاین کلاب اینجا کلیک کنید :.
تفاوت فیچر با یوزر استوری، الزام و اِپیک
در کنار فیچرها، تیم محصول شما ممکن است از مفاهیمی مانند داستان مشتری (یوزر استوری)، الزام (Requirement) و اِپیک (Epic) هم در توسعه محصول استفاده نماید. جدول زیر، کاربرد و تفاوتهای این مفاهیم را نشان میدهد؛ البته معنی این مفاهیم شاید در متدلوژیهای مختلف تفاوت اندکی باهم داشته باشد.
اِپیک | مجموعهای به هم مرتبط از فیچرها یا یوزر استوریها در راستای یک هدف مشخصِ محصولی یا کسبوکاری. اپیک میتواند چند نسخه (Release) را در بربگیرد. |
فیچر | برشی از یکی از امکانات محصول که میتواند مربوط بهظاهر، قابلیت بوده یا یک جزء خاص از محصول باشد. |
یوزر استوری | کل یا بخشی از یک فیچر محصول که از زبان کاربر نهایی توصیفشده است. الگوی یوزر استوری بیشتر برای وصل کردن فیچر بهفایده به کار میآید؛ به این شکل: بهعنوان یک [نوع کاربر]، من میخواهم بتوانم [اقدامی که کاربر میخواهد انجام دهد] تا [فایدهای که به کاربر میرسد]. |
الزام | کارهایی که برای محقق شدن یک یوزر استوری (یا حتی فیچر)، لازم است آنها را نیز اجرا کرد. هر یوزر استوری ممکن است تعدادی الزامات داشته باشد. الزامات اکثراً توسط کاربر دیده نمیشوند. |
الزامات، فیچرها، یوزر استوریها و اِپیکها در کنار هم قابلتعریف هستند، اما این شما هستید که بهعنوان یک مدیر یا متولی محصول باید ساختار بهینهای با توجه به محصول یا خدمت موردنظر خود تعریف کنید. شاید تیم محصول شما مجبور باشد از ادبیاتی استفاده کند که با متدلوژی تیم تولید محصول شما همخوان باشد. برای مثال اکثر تیمهای چابک (Agile) از تعریف الزامات برای یورز استوری های کلان خودداری میکنند. اگر محصول شما خیلی پیچیده است یا در صنعتی کار میکنید که رعایت مقررات بسیار مهم است، باید الزامات را با جزئیات و خیلی دقیق تهیه و ثبت کنید.
چرا این تفاوت اهمیت دارد؟
- انتخاب اولویتهای طراحی:
هنگام طراحی محصول یا فیچرها، باید به این فکر کنید که آیا این ویژگی واقعاً برای کاربران مزیتی ایجاد میکند یا خیر. - بازاریابی مؤثرتر:
مشتریها بهدنبال مزیتها هستند، نه فقط ویژگیها. بیان کردن مزایا، آنها را به استفاده از محصول ترغیب میکند. - ایجاد ارتباط عاطفی:
مزایا باعث میشوند کاربران احساس کنند محصول برای آنها شخصاً طراحی شده است.
الهام برای حرفهایها: طراحی فیچرهای تأثیرگذار و تبدیل ویژگی را به مزیت
شما به این سطح از محتوا دسترسی ندارید و یا وارد اکانت خود نشدید.
ورود یا عضویت | خرید یا تمدید اشتراک
.: برای دانلود کاتالوگ آشنایی بامحتوای دیزاین کلاب اینجا کلیک کنید :.
ماتریس ویژگی-مزیت محصول
اگر در فعالیت های بازاریابی دستی داشته باشید احتمالا اسم ماتریس یا جدول ویژگی-مزیت به گوشتان خورده است. این ماتریس برای هر کسب و کاری که محصولی برای ارائه دارد بسیار حیاتی است حتی اگر با آن آشنا نیستید سعی کنید آن را یاد بگیرید و استفاده کنید چرا که بسیار کاربردی هستند. دسته بندی ویژگی و مزیت محصول باعث می شود صاحبان کسب و کار از اینکه پیامشان به درستی به دست مصرف کننده می رسد مطمئن شوند.
حالا اصلا این ماتریس به چه شکل است و چطور کار می کند؟
در این جدول ابتدا ویژگی های محصول در یک ستون لیست می شوند و روبروی آنها هر چند تا مزیتی که از محصولتان به ذهنتان می رسد را می نویسید و یک ستون اضافه در آخر برای فراخوان عمل اضافه می کنید.
به طور مثال جدول را نگاه کنید. همانطور که می بینید یک ستون برای ویژگی محصول در نظر گرفته شده که شامل 5 مورد است و هر کدام از این ویژگی ها یک سری مزیت هایی به همراه دارند ( مزیت A، مزیت B، مزیت C) و در آخر سمت راست یک ستون فراخوان عمل مرتبط با هر ویژگی اضافه شده است.
استفاده از جدول ویژگی-مزیت محصول کمک می کند خیلی سریع و ساده مزیت های مرتبط با ویژگی محصولتان را شناسایی کنید. خوبی این جدول این است که می توانید آن را با بقیه اعضای تیم مارکتینگ هم به اشتراک بگذارید تا درک بهتری از فعالیت های بازاریابی شان پیدا کنند و مرکز توجه و پیامی را که می خواهند به مشتری انتقل بدهند با هدف کلی تیم هم راستا باشد.
البته قالب های دیگری از این ماتریس هم وجود دارد اما اگر تازه با این ماتریس آشنا شدید و اولین بار است که می خواهید از آن استفاده کنید همین نوعی که در بالا مثال زدیم ساده ترین و کاربردی ترین مدل می تواند باشد.
چند مثال از بازاریابی بر اساس ویژگی محصول
شما به این سطح از محتوا دسترسی ندارید و یا وارد اکانت خود نشدید.
ورود یا عضویت | خرید یا تمدید اشتراک
.: برای دانلود کاتالوگ آشنایی بامحتوای دیزاین کلاب اینجا کلیک کنید :.
جمعبندی
در طراحی محصول، ویژگیها پایه و اساس کار هستند، اما این مزایا هستند که محصول را برای کاربر معنادار میکنند. تمرکز بر مزایا در کنار ویژگیها میتواند تجربه کاربری بهتر، بازاریابی مؤثرتر و ارتباط عمیقتری با مخاطب ایجاد کند. فیچرهایی برای محصول خود تعریف کنید که هم باعث رضایت مشتریان شود و هم برای کسبوکارتان ارزشمند باشد. آنها را بهدقت و حوصله ثبت کنید با دیگر ذینفعان به اشتراک بگذارید تا همه درک مشترکی از محصول و توسعههای آن داشته باشید. ازاینجا به بعد باید با تیم توسعه همکاری کنید تا دسترنج خود را در نسخه بعدی محصول شاهد باشید.
✨ آیا محصول شما ویژگیهایی دارد که بتوانید به مزایا تبدیل کنید؟