خانه گوچی | House of Gucci
خاندان گوچی (انگلیسی: House of Gucci) فیلمی در ژانر درام جنایی زندگینامهای و رومانتیک به کارگردانی ریدلی اسکات، محصول ایالات متحده است؛ که در ۹ نوامبر سال ۲۰۲۱ به نمایش درآمد. فیلمنامه این اثر نوشته روبرتو بنتیونیا و بکی جانستون و بر پایهٔ کتاب خانهٔ گوچی(۲۰۰۱): داستانی شورانگیز از قتل، جنون، فریبندگی، و طمع به قلم سارا گِی فوردن است. موسیقی این فیلم از هری گرگسون-ویلیامز آهنگساز بریتانیایی و فیلمبرداری آن، اثر داریوش وولسکی است.
این فیلم داستان زندگی پاتریتسیا رجانی (لیدی گاگا) و مائوریتزیو گوچی (آدام درایور) را دنبال میکند؛ که با تغییرات در روابط عاشقانهٔ آنها که از مشکلات و اختلافات کاری آنها ناشی شد؛ نهایتاً تبدیل به نزاعی خانوادگی، برای تحت سلطه درآوردن برند مُد ایتالیایی گوچی شد. جرد لتو، جرمی آیرونز، سلما هایک و آل پاچینو از دیگر بازیگران فیلم هستند.
فیلم خاندان گوچی House of Gucci یک جور «پدرخوانده» است در دنیای مد. یک ملودرام جنایی پر افتوخیز با شخصیتهایی که از فرش به عرش میرسند و زندگیهایی که یکشبه از این رو به آن رو میشوند. در چنین جهانی عشق و نفرت بیشتر از همیشه دو روی یک سکهاند و محبت و انتقام زودتر از آنچه تصور میکنید جایشان را با هم عوض میکنند. جهانی که آدمها در آن، همانقدر قابل پیشبینیاند که غیرقابل پیشبینی. و البته دنیایی که هیچ تلخی و شیرینیای در آن دائمی نیست و لحن و ریتم قصه، مثل امواج خروشان یک دریای طوفانزده ما را به این سو و آن سو میکشانند. هر فیلمسازی در چنین بستر داستانیای گریزی از دست و پنجه نرم کردن با کلیشهها و اغراقها ندارد. مهم این است که بتواند از دل این کلیشهها رنگ و بویی اصیل بیرون بکشد و حس و حالی متمایز به فیلماش ببخشید. و این همان کاری است که ریدلی اسکات در جدیدترین فیلماش تا حد زیادی از عهدهاش برآمده است.
موقع تماشای فیلم اگر چیز زیادی از سرگذشت اعضای خانواده گوچی و روابط مخفی و آشکار آنها در دنیای مد و زندگی شخصیشان ندانید باز هم به راحتی با فیلم ارتباط برقرار میکنید. و چه بسا اگر مثل من با حواشی این خانواده جنجالی در دهههای گذشته آشنا نباشید بیشتر از فیلم راضی باشید و موقع تماشای آن آسانتر با دیوانهبازیهای خاندان گوچی همراه شوید
فیلمهایی که مثل «خاندان گوچی» بر اساس داستانها یا شخصیتهای واقعی ساخته میشوند دو استراتژی در مواجهه با مخاطب در پیش میگیرند. یا فرض را بر این میگذارند که مخاطب از قبل با زیر و بمهای قصه آشنایی دارد و چارچوب دراماتیک اثر را بر اساس این پیشفرض بنا میکنند. و یا تصمیم میگیرند اتفاقات واقعی را دستمایه فیلمی خودکفا قرار دهند تا حتا اگر مخاطب با فضای پیرامونی فیلم هم بیگانه باشد بتواند با آن ارتباط برقرار کند. ردپای رویکرد اول را میتوان در فیلمهایی مثل «بوهمین راپسودی» و «اسپنسر» دنبال کرد؛ رویکردی که بیشتر به تولید فیلمهایی جنجالی، اما تاریخمصرفدار منجر میشود. استاد استراتژی دوم اما کسی نیست جز مارتین اسکورسیزی در فیلمهای ماندگاری مثل «رفقای خوب»، «گاو خشمگین» و «گرگ والاستریت». خوشبختانه ریدلی اسکات و فیلمنامهنویساناش در «خاندان گوچی» هم به همین راه رفتهاند و به همین دلیل موقع تماشای فیلم اگر چیز زیادی از سرگذشت اعضای خانواده گوچی و روابط مخفی و آشکار آنها در دنیای مد و زندگی شخصیشان ندانید باز هم به راحتی با فیلم ارتباط برقرار میکنید. و چه بسا اگر مثل من با حواشی این خانواده جنجالی در دهههای گذشته آشنا نباشید بیشتر از فیلم راضی باشید و موقع تماشای آن آسانتر با دیوانهبازیهای پاتریتزیو جیووانی (لیدی گاگا)، بلاتکلیفیهای موریتزیو گوچی (آدام درایور) و جاهطلبیهای آلدو گوچی (آل پاچینو) همراه شوید.
دنیای مد عرصه جلوهگری و ظاهرسازی است. با جهانی پر زرق و برق، که گاهی گلدرشت و باسمهای از کار درمیآید و گاهی هم البته شیک و به اصطلاح مجلسی. فیلم خاندان گوچی House of Gucci از این نظر در اجرا هم سعی میکند به عصاره داستان خود وفادار باشد و در تندادن به این جلوهگری کم نگذارد. انتخاب لیدی گاگا برای بازی در مهمترین نقش فیلم کاملا در خدمت همین ایده عمل میکند. گاگا در «خانه گوچی» دقیقا همان است که باید باشد: زنی زیادهخواه و هوچیگر که به قول یکی از منتقدان انگلیسیزبان از ظاهرش هم به عنوان سلاح استفاده میکند و هم به عنوان سپر. او همانقدر فریبنده است که روی اعصاب، و همانقدر زرنگ است که ابله. و حرکت در مرز میان همین تناقضهاست که شخصیت او را با دنیای جلوهگرانه فیلم منطبق میکند. دنیایی به دور از احساساتگرایی که همه چیز باید در آن صریح و سریع اتفاق بیافتد. ریدلی اسکات طبق همین الگو سرگذشت خانواده گوچی را در طول سه دهه دنبال میکند و برشهایی تعیینکننده را از زندگی اعضای آن برایمان به نمایش میگذارد. برشهایی که هر کدام مطابق با دوره زمانی خود در دهه هفتاد، هشتاد یا نود صحنهپردازی شدهاند و با موسیقیهای ماندگاری از همان دوران همراهی میشوند. و این همان چیزی است که چنین درامی در این دوره و زمانه به آن نیاز دارد تا هم چشمگیر از کار دربیاید و هم سرگرمکننده.
فیلم خاندان گوچی House of Gucci شاید نتواند در بعضی بخشها کاملاً قانعکننده باشد. شاید در طراحی مسیر تحول موریتزیو از یک پسر سربهزیر و احساساتی به یک «بیزینس مَن» بیعاطفه سهلانگارانه عمل بکند. و یا شاید رابطه پاتریتزیو با دوست فالگیرش (سلما هایک) را به خوبی پرورش ندهد. اینها ایرادات مهمیاند که اگر وجود نمیداشتند فیلم کاملتر به نظر میرسید. در شکل فعلی اما همچنان ویژگیهایی دارد که نمیتوانید مجذوبشان نشوید. و این هنر ریدلی اسکات است که در ۸۴ سالگی همچنان فیلمهایی میسازد که انرژی و شور زیادی از سکانسهایشان ساطع میشود؛ انرژی و شوری که در دوره و زمانه نحیفشدن هر چهر بیشتر فیلمها، باید قدرش را دانست و تا حد ممکن است از آن لذت برد.