بمب هیجان، داستان شکل گیری بزرگترین ناوگان راننده، اوبر | Super Pumped
اواخر سال ۲۰۱۹ بود که یک رمان غیرداستانی به نام Super Pumped: The Battle for Uber توسط یکی از روزنامهنگاران حوزه فناوری از مجله نیویورک تایمز به نام مایک آیزاک چاپ و منتشر شد. خیلی زود این رمان در فهرست کتابهای پرطرفدار هالیوود ریپورتر قرار گرفت. یک ماه بعد از چاپ این رمان، شبکه شوتایم حق ساخت یک اثر تلویزیونی برساس این کتاب را در اختیار گرفت؛ از همان ابتدا هم در نظر داشت که یک سریال محدود از دل آن بیرون بیاورد. اوایل سال ۲۰۲۱ بود که خیلی بیسروصدا تولید این مجموعه با نام Super Pumped آغاز شد و قرار بود در سال ۲۰۲۲ به روی آنتن برود.
سریال پر هیجان (Super Pumped)، داستان واقعی و البته جنجالی یکی از مشهورترین سرویسهای حملونقل دنیا را به تصویر میکشد؛ مجموعهای که با عنوان «نبرد برای اوبر» هم شناخته میشود.
زمانیکه خبر ساخت این سریال قطعی و عمومی شد، شوتایم رسما اعلام کرد که دیگر قرار نیست یک مینی سریال باشد و احتمالا در آینده فصلهای دیگری هم از آن ساخته خواهد شد. از آنجایی که احتمالا هر فصل این مجموعه حول محور یک موضوع میچرخد و سبکی آنتولوژی دارد، فصل اول آن با عنوان The Battle For Uber (نبرد برای اوبر) به روی آنتن رفت. پیش از اینکه پخش فصل اول آغاز شود، شبکه شوتایم آن را برای فصل دوم هم تمدید کرد؛ فصلی که قرار است روی فیسبوک تمرکز کند و ماجرای آن را به تصویر بکشد.
یکی از دلایلی که باعث شد سریال پر هیجان یا بمب هیجان تا این اندازه موفق و محبوب شود، بازیگران آن بودند؛ جوزف گوردن لویت در نقش تراویس کالانیک، کایل چندلر در نقش بیل گرلی، کری بیشی در نقش آستین گیت، بابک تفتی در نقش امیل مایکل، جان بَس در نقش گرت کمپ و غیره در آن حضور داشتند. تازه جالب است بدانید که در فصل اول، کوئنتین تارانتینو هم نقش راوی آن را برعهده داشت که جذابیت این مسیر را چندین برابر کرده است. این مجموعه که سبک آنتولوژی، درام و بیوگرافیکی دارد، توانست نظر مثبت منتقدان زیادی را به خود جلب کند.
درست است که امتیازات خیلی بالایی نگرفت اما باز هم به نوبهی خود عملکرد خوبی داشت. یکی از منتقدان درباره مجموعه اینطور نوشته بود که انرژی و هیجان زیادی در آن احساس میشود و همه مدام در حال تکاپو هستند اما حضور جوزف گوردن لویت در نقش یک شخصیت ناخوشایند حوزه تکنولوژی باعث میشود که طعم شیرینی در دهان مخاطب باقی نماند؛ هرچند که خیلی خوب و عالی نقش خود را ایفا میکند. اولین فصل از سریال پر هیجان، ماجرای یکی از موفقترین و مخربترین شرکتهای سیلیکان ولی به نام اوبر و همچنین فراز و نشیبهای آن را به تصویر میکشد.
داستان این فصل از سریال، از زاویه دید مدیرعامل و رئیس خود شرکت یعنی تراویس کالانیک نقل میشود؛ کسی که بعد از ماجراهای شدید درونی و نبردهای بیرونی و همچنین کودتایی که در میان اعضای هیئت مدیره به وجود میآید، سرنگون میشود. البته همانطور هم که انتظار میرود، بعد از این اتفاقات ناخوشایند، عواقب غیرقابل پیشبینی زیادی به وجود میآید که همه چیز را ازاینرو به آن رو میکند. همانطور که بالاتر هم به این موضوع اشاره شد، هر فصل از این سریال به یکی از کسب و کارهایی میپردازد که تاثیر خیلی زیادی روی فرهنگ عامه مردم گذاشته بود.
ادامه این مطلب بخشهایی از داستان قسمت ابتدایی سریال بمب هیجان را برایتان فاش میکند.
.
.
.
ماجرا از جایی آغاز میشود که تیکی ( تراویس کالانیک)، شرکت خود را تأسیس کرده است و در حال استخدام یک کارمند جدید است. در همین حین، یکی از کارمندان ایدهی جالب و جدیدی را ارائه میکند که میتواند تحسین تیکی را جذب کند اما از عکسالعمل کارجو اینطور برمیآید که خیلی هم ایدهی منصفانهای نیست و فقط منفعت شرکت را بهدنبال دارد. البته این ماجراها برای چند وقت بعد از است که همه چیز تقریبا روی روال اولیه افتاده است. در صحنههای بعدی، تراویس که بهدنبال سرمایهی بیشتری برای شرکتاش است، با یکی از سرمایهگذاران احتمالی قرار میگذارد تا بتواند او را متقاعد کند.
زیرا شرکت نوپایی دارد، هنوز انجام چنین فعالیتی در کشور قانونی نشده است و مشکلات مختلفی بهدنبال دارد که هرکسی سرمایهگذاری روی آن را عقلانی نمیداند. در تمام طول این قرار، تراویس از ترفندهای مختلف برای جلب نظر و توجه بیل گرلی استفاده میکند اما انگار همان تیر آخر، کار خود را انجام میدهد؛ دقیقا همان زمانیکه تراویس جنبهی آسیبپذیر خود را نشان میدهد و اعلام میکند که به پول و محافظت بیل گرلی نیاز دارد. هنوز مدت زیادی از معرفی و افتتاحیه رسمی این شرکت نگذشته که مشکلات آغاز میشود؛ زیرا توجه رقبا و کلهگندههای این صنعت به سمت آنها جلب شده است.
یکی از اولین و بزرگترین دشمنان اوبر، شرکت تاکسیرانی است که نمیتواند با قوانین و مقررات، قیمت ماشینها، خدمات متنوع اوبر به رانندهها و غیره کنار بیاید و انگار برایش سنگین تمام شده است. نکته جالبی که در این صحنه وجود دارد، این است که تراویس با قدرت، آن را به کارمندان خود نشان میدهد و از آن بهعنوان حکم تولد دوباره یاد میکند؛ او به کارمندان خود میگوید که این حکم «نشان میدهد که ما در دنیا زنده هستیم و با داریم با قدرت رشد میکنیم.» البته همه چیز به همین نقطه ختم نمیشود زیرا طبیعتا با بزرگتر شدن شرکت، مشکلات هم بزرگتر میشوند.
کم کم به جایی میرسد که تراویس متوجه میشود دیگر نمیتواند بهتنهایی بار این مشکلات را به دوش بکشد و آنها را از راه بردارد؛ به مرور متوجه میشود پولی که بیل گرلی در ابتدا به او داده، نهتنها کافی نیست بلکه خیلی کمتر از چیزی است که به آن نیاز دارند. در ابتدا خیلی برایش سخت است که غرور خود را زیر پا بگذارد و دوباره از بیل گرلی درخواست کمک کند اما بالاخره برای بقای شرکتش هم که شده، این کار را میکند و متوجه میشود که گرلی از قبل پیشبینی این اتفاق را کرده بود؛ او میدانست که دارد در چه مسیری پا میگذارد و در آینده ممکن است چه مشکلاتی رخ دهد.
تراویس که در ابتدا تمام تلاشهایش برای ملاقات با شهردار به در بسته میخورد، با زیرکی و ترفندهایی که فقط مخصوص خودش است، توجه شهردار را به خود جلب میکند. تراویس بالاخره میتواند به نمایندگی از شرکت و کارمندان خودش، با شهردار ملاقات کند و دست روی نقطه ضعف او یعنی «انتخابات بعدی» بگذارد. با چهرهای که او در شرکت ظاهر میشود، همه تصور میکنند که دیگر عمر شرکت به پایان رسیده است و همه چیز تمام شده اما تراویس با صدای بلند میگوید «شهر مال ماست»؛ این اولین قدم برای پیشرفت اوبر بود که از سان فرانسیسکو به نیویورک، پاریس، بمبئی، برلین و توکیو و کل دنیا بروند.
.
.
.
پایان اسپویل
سریالهایی که سبک بیوگرافی دارند، شاید سلیقهی همهی مخاطبان تلویزیونی نباشد اما اصلا دلیل بر این نمیشود که سازندگان آثار کمتری با این سبک تولید کنند. حتی خیلی اوقات، این آثار آنقدر خوب ساخته میشوند که بیننده بدون توجه به سبک، آن را تماشا میکند و بعدها متوجه میشود که ماجرایی واقعی را تماشا میکرده است. حالا ما در این بخش میخواهیم سریالهای دیگری را به شما معرفی کنیم که با همین سبک ساخته شدند و در ژانر بیوگرافی قرار میگیرند. اگر از آن دسته افرادی هستید که سریالهای بیوگرافیکی دوست دارید و میخواهید مجموعه بمب هیجان را هم تماشا کنید، مجموعههای زیر را اصلا از دست ندهید.