حرفه طراحی خود را با محتوای به‌روز و متفاوت ما که باهدفِ پرورش مهارت‌ها و رها کردن خلاقیت ایجاد شده است، به سطح بعدی ببرید

مشترک شوید
فیدها

تعریف: فیچر

« Back to Glossary Index

به انگلیسی: Feature


معانی: ویژگی، ترکیب، جنبه، خط، خاصیت، چهره، خصیصه، خصوصیات، طرح صورت، ریخت، نمایان کردن، بطور برجسته نشان دادن


معانی دیگر:مشخصه ، خصوصیت، فروزه، منش، (در آگهی ها یا نمایش ها یا روزنامه یا سینما و غیره) برنامه ی اصلی، مقاله ی اصلی، سرمقاله، تصویر اصلی، فیلم اصلی، فیلم بلند، (به طور چشمگیر) نمایش دادن، برجسته کردن (مطلب یا نمایش)، (جنبه های چیزی را) نشان دادن، فروزه نمایی کردن، جنبه ی چیزی بودن، نقش عمده داشتن در، سهم اساسی داشتن در، (امریکا ـ خودمانی) تصور کردن، به فکر خطور دادن، (محلی) شبیه بودن به، سیما


توضیح بیشتر: هر محصول از تعداد زیادی مینی محصول تشکیل‌شده است، این مینی محصول‌ها را ممکن است شما ایجاد کرده باشید یا دیگران تولید کرده باشند؛ به هر شکل با در کنار هم قرار گرفتن این مینی محصول‌هاست که محصول اصلی شکل می‌گیرد. به این مینی محصول‌ها فیچر(features) گفته می‌شود.

اگر این ریز کردن را ادامه دهیم به کامپوننت هم می‌رسیم!
هر مینی محصول از تعدادی مینی فیچر یا همان کامپوننت تشکیل‌شده است.(در مدل‌هایی مانند اسکرام به سطح ریزتر از آن، داستان کاربر یا یوزر استوری هم گفته می‌شود) بیشتر

« بازگشت به واژه نامه

مفید بود؟

نظرات بسته شده است.