درحال انتقال
فیدمطالب

کشف محصول و تعریف فضای مسئله

تا به حال برایتان پیش آمده است که برای پاسخ به یک مسئله ریاضی بگویید نیازی به دیدن صورت مسئله ندارید؟ یا از آن سریع عبور کنید؟ پاسخ آشکارا منفی است اما جالب است بدانید در دنیای محصول این اتفاق بسیار پر تکرار است. اما چرا بدون درک مشکل، به سرعت سراغ راه حل می‌رویم؟

یکی از دلایل اصلی موفقیت یک محصول این است که توانسته مشکل درستی را حل کند. برای ارائه راه حل لازم است بتوانید ابتدا مسئله را به درستی تعریف کنید. مشکل بسیاری از مدیران محصول این است که به سرعت از فضای مسئله عبور کرده و وارد فضای راه حل می‌شوند. عملکرد مغز ما اینطور طراحی شده که در مقابل مشکلات سریع واکنش نشان دهد و راه حل درست را پیاده سازی کند. فضای راه حل برای ما قابل لمس و درک است در حالیکه فضای مسئله معمولا بسیار پیچیده و مفهومی است و به راحتی قابل لمس و درک نیست. وجود ذینفعان و مشتریانی که هر روز با لیستی از راه حل هایی، که به تصورشان راه‌های فوق العاده ای هستند، به سراغ مدیر محصول می آیند نیز اوضاع را بدتر میکند.

اگر از شما به عنوان یک مدیر محصول بپرسیم که چرا فکر می کنید محصولتان یک محصول موفق خواهد بود و شما در جواب به این سوال سریع به یک مشکل خاص برای یک گروه هدف خاص که محصول شما قرار است پاسخی به آن مشکل باشد اشاره نکنید، احتمالا باید یک قدم به عقب بردارید. شما فضای مشکل را به خوبی شناسایی نکرده اید یا زمان کافی در این نگذرانده اید.
محصول به وجود می‌آید که راه حلی برای مشکلی باشد. فکر می‌کنید چه اتفاقی می‌افتد اگر شما به اندازه کافی آن مشکل را درک نکرده باشید و آن را به خوبی نشناسید؟ در این صورت احتمالا هیچ یک از “درد” (pain) های مشتریانتان را پاسخ نخواهید داد.

محصول دیزاین کلاب

فضایی که از زمان طرح ایده اولیه تا وقتی که ایده تبدیل به محصول شده و در اختیار مشتری قرار می‌گیرد را می‌توان به دو فضای کلی دسته بندی کرد:

  • فضای مسئله
  • کشف محصول

کشف محصول جاییست که شما باید مطمئن شوید نیاز واقعی و کاری که باید انجام شود را درک کرده اید، با آن همدلی کرده و راه‌حل‌های مختلفی برای آن طراحی و تست کرده‌اید. موفقیت یک مدیر محصول در مراحل دیگری که در مسیر تولد و بلوغ محصول خود طی میکند در گرو طی صحیح کشف محصول ممکن نیست. شما باید قادر باشید قبل از شروع به توسعه، در فضای مسئله و فضای راه حل حرکت کنید و در هر کدام به قدر کافی زمان سپری کنید. به همین دلیل لازم است بدانیم این دو فضا با هم چه تفاوتی دارند و ویژگی‌های هر کدام چیست.

تعریف فضای مسئله

یک مارکت مجموعه‌ای به هم مرتبط از نیازهای مشتریان است که در فضای مسئله قرار دارند. به عبارتی میتوان گفت «مسئله‌ها» بازار را تعریف می‌کنند نه راه «حل‌ها». مارکت وابسته به هیچ راه حل مشخصی به یک نیاز نیست بلکه فضای بزرگتریست. هیچ محصول یا طراحی وجود ندارد که در فضای مسئله باشد. بلکه تمام مسائل و نیازهای مشتری که شما با کمک محصولتان میخواهید به آن پاسخ دهید در فضای مسئله قرار دارد. حواستان باشد که کلمه نیاز را درست تعریف کنید: تمام نقاط درد، آرزوها، کاری که باید انجام شود مشتری یا داستان‌های کاربر همه و همه نیازهایی هستند که در فضای مسئله قرار می‌گیرند.

تعریف کشف محصول و اهمیت آن

کشف محصول اساساً منجر به درک هرچه سریع‌تر این موضوع خواهد شد که آیا ایده‌های ما برای کاربران و کسب‌وکارمان خوب است یا خیر؟ و هدف آن کاهش خطر قبل از رفتن به مسیر اشتباه است.

مارتی کیگان، در کتاب خود الهام بخش، آن را چنین توصیف می کند:

هدف از کشف محصول پرداختن به ریسک های احتمالی زیر است:

  • 1. آیا مشتری ایده پیشنهادی ما را برای استفاده از آن انتخاب می‌کند؟ (ریسک ارزش)
  • 2. آیا کاربر می تواند به راحتی از آن استفاده کند؟ (ریسک کاربردپذیری)
  • 3. آیا قابلیت ساخت آن برای ما مهیا است؟ (ریسک امکان سنجی)
  • 4. آیا این راه حل برای کسب و کار ما کار می کند؟ (ریسک دوام کسب و کار)

حقیقت ساده و ترسناک این است که ما نمی‌توانیم از قبل بدانیم آیا ایده ما جواب می‌دهد یا خیر. البته ما می‌توانیم حدس‌های بسیار خوب و علمی بزنیم ولی نمی توانیم مطمئن باشیم. بنابراین ما نیاز به کشف و تحقیق برای ایجاد درک از ایده خود، آزمایش فرضیات و کاهش ریسک داریم.

شما به این سطح از محتوا دسترسی ندارید و یا وارد اکانت خود نشدید. بخشی از محتوا مختص اعضاء و مشترکین می‌باشد.

ورود یا عضویت

برای دسترسی کامل به صدها درس و محتوای تخصصی در باشگاه طراحی شما نیاز به ثبت نام و تهیه اشتراک دارید. بخشی از مطالب مختص مشترکین می‌باشد

خرید یا تمدید اشتراک | ورود یا عضویت

.: برای دانلود کاتالوگ آشنایی بامحتوای دیزاین کلاب اینجا کلیک کنید :.

جمع بندی

فرایند کشف محصول را میتوان همچون تیز کردن اره یک چوب بر تصور نمود. هر بار که سعی می‌کنیم به‌جای اطمینان از درست بودن ایده از طریق کشف، برای ساختن چیزی جلو برویم، اره های خود را تیز نمی‌کنیم. ممکن است به نظر برسد که ما با پرش به سمت ساخت یک محصول (اره کردن چوب) سریعتر حرکت می کنیم، اما حقیقت این است که در درازمدت به ما آسیب می رساند و هزینه و زمان قابل توجهی را برای ما به همراه خواهد داشت. کشف محصول این ریسک را کاهش می دهد و در نهایت توانایی ما را برای ارائه چیزهای مناسب سرعت می بخشد.

مفید بود؟

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *