درحال انتقال

خود یادگیری | خودآموزی | مهارت های زندگی

به احتمال زیاد تاکنون اصطلاح مهارت های زندگی را شنیده اید و تا حدودی با آن آشنا هستید. منظور از مهارت های زندگی، مهارت های روانی و اجتماعی ست که به ما کمک می کنند، بهتر با چالش ها و نیازهای روزمره کنار بیاییم. بطور کلی این مهارت ها به ما برای داشتن زندگی بهتر کمک می کنند
مدل های ده گانه و 5 گانه و 12 گانه ای از  مهارت های اصلی زندگی توسط سازمان بهداشت جهانی تعیین شده است که از سوی سونیسف و یونسکو هم بعنوان مهارت های زندگی اصلی شناخته می شوند.
این سازمان ها معتقدند که هر کودکی باید مهارت های اصلی زندگی را یاد بگیرد تا بتواند در موقعیت های مختلف زندگی، عکس العمل های مناسبی نشان دهد. این مهارت ها ده گانه شامل همچین مهارت های هستند که الان براتون میخونم:
1- مهارت تصمیم گیری
2-مهارت حل مسئله
3-مهارت ارتباطی
4-مهارت تفکر نقادانه
5-مهارت مذاکره
6-مهارت همدلی
7-مهارت مدیریت استرس
8-مهارت مدیریت احساسات
9-مهارت تفکر خلاقانه
10- مهارت خودیادگیری

انسان ترکیبی پیچیده از مهارت ها، آگاهی ها، قدرت ها و نگرش هاست. داشتن مهارت های زندگی، امری ضروری برای موفقیت در زندگی است. انسان ها دائماً با افراد دیگر، محیط های گوناگون و همچنین با نفس درونی خود ارتباط برقرار می کنند. کودکان پس از رسیدن به سن بزرگسالی، به مهارت های زندگی نیاز دارند تا بتوانند خود را با محیط های گوناگون وقف دهند و از عهده ی امور زندگی برآیند. بنابراین اگر می خواهید انسان های شاد و موفقی به جامعه تحویل دهید، تقویت مهارت های زندگی در فرزندتان را جزء اولولیت های زندگی خود قرار دهید،

همیشه و همه جا افرادی هستند که به تحصیلات آکادمیک علاقه‌ای ندارند و علم آموزی در مدرسه یا دانشگاه را راهی بی‌فایده می‌دانند که فقط زمانشان را هدر می‌دهد،
جالب است بدانید تعداد این افراد در سط جامعه کم نیست و بسیاری از همین افراد صاحبان کسب‌وکارهای موفقی هستند. این گروه رمز موفقیت خودشون رو در مهارت  خودآموزی و یا خودیادگیری تعریف میکنن و معتقد هستند اگر کسی بخواهد چیزی بیاموزد، باید خودش دنبال آموزش و یادگیری اون بره، 
 یادگیری یعنی ایجاد تغییر، اگر در جریان فعالیت ها و آموزش ها تغییراتی ایجاد نکنیم، نمی توانیم این موضوع را یادگیری تلقی کنیم.
از زمان های گذشته یادگیری به عنوان یک مهارت شناخته نمی شد و آن را فقط یک امر ذاتی می دانستند و عده ای از افراد نسبت به دیگران دارای قدرت یادگیری بالاتری بودند، اما در واقعیت امروز، یادگیری علاوه بر ذاتی بودنش، در واقع یک مهارت است، زیرا این قابلیت را دارد تا بر آن افزوده شود و به تقویت آن بپردازیم.

زمانهایی که رفتن به کلاس برای آموزش چیزی سخت یا غیر ممکن میشود، خود آموزی به کار میآید. روشی که هر فرد به کار میگیرد تا بتواند خودش معلم باشد. بنا به دلایلی این روش باید بیشتر از همه روشهای یادگیری اثر بخش باشد. زیرا بهترین فرد در شناخت توانمندی ها و مشوق ها و انگیزه های ما خودمون هستیم؛
خودآموزی نوعی فرایند یادگیری است که یادگیرنده و یاددهنده در آن یک نفر هستند…. خود فرد
اگر بخواهیم در یک جمله خودآموز را تعریف کنیم؛ خودآموز کسی است که بدون حضور فیزیکی بر سر کلاس و با استفاده از ابزاری که در اختیار دارد علوم و فنون مورد علاقه و کاربردی خود را یاد می‌گیره

این روش آموزشی، مقرون به صرفه شناخته می‌شود و یادگیرنده در آن آزادی تام در انتخاب موضوع، زمان و فضای آموزشی و انگیزشی خودش داره. کلاس‌های درسی و دیگر فعالیت‌های اجتماعی می‌توانند مکملی برای خودآموزی باشند.

شاید مثلا 10 سال پیش این کار، کار سختی به شمار میومد اما امروز 100 برابر راحت تر از اون زمان شده اما هنوز خیلی ها انجامش نمیدن
چون خودآموزی کار آسانی نیست. اغلب افراد با خودآموزی یادگیری را پشت گوش انداخته و فعالیتی نمی‌کنن و اغلب نمیتونن خودشون و زمانشون رو درست مدیریت کنن،
زندگی در قرن بیست و یکم بسیار متفاوت از گذشته است. امروزه یادگیری مهارت های جدید به راحتی توسط افرادی که بیشتر از شما اطلاعات دارند یا کارهای بیشتری نسبت به شما می توانند انجام دهند امکان پذیرشده
ممکن است به دلیل کمبود یک مهارت خاص یک مصاحبه ی شغلی را از دست بدهید،
ممکن است به دلیل عدم تسلط بر یک زبان دیگر اطلاعاتی را از دست بدهید،
ممکن است به دلیل عدم توانایی استفاده از کامپیوترها از دیگران عقب بمانید و ممکن است به دلیل عدم برخورداری از مهارت های اجتماعی و حرفه ای به موفقیت نرسید.

که همه این ها از نداشتن مهارت خودیادگیری سرچشمه میگیره، باید باور کنیم در عصری هستیم که کم کم کلاسهای حضوری کم میشن ، این داستان پندمی و توسعه نسل 3  از اینترنت و دنیای متاورس هم به این موضوع دامن زدند
امروزه  آموزش های اینترنتی و خود آموزی جایگزین کلاسهای حضوری شدن و دانش  و آموزش به سمتی میرود که به نظر من بیشتر از دانشجو ها باید آموزش دهندگان یادبگیرن که “چطور آموختن” رو بیاموزن

 پادکست کمی بهتر داره تلاشش میکنه که مهارت هایی که برای توسعه فردی و رشد بهشون نیاز داریم بهشون بپردازه و در مسیر بررسی این مهارت ها گام برمیداره، و این پادکست در مورد مهارت خودیادگیره
توی این اپیزود از کمی بهتر شدن میخوام در مورد مهارت خود یادگیری صحبت کنم، چراکه این مهارت یکی از مهارت های مهمیمه که انسان هوشمند باید در خودش پرورشش بده

امروزه محتوا های آموزشی به شکل های مختلفی از قبیل
محتوای متنی به شکل مقالات و کتاب ها
محتوای صوتی به شکل پادکست ها 
و محتوای ویدئویی به شکل دوره های آنلاین و وبینار ها وجود دارن که ما بسته به سلیقه خودمون میتونیم ازبینشون یکی رو انتخاب کنیم، اما بحث من سر شکلهای محتلف محوا نیست، بلکه آموزش و تقویت مهارت خودیادگیریه،  برای شروع خوبه در وهله اول به باورهای نادرست در مورد مهارت خودآموزی اشاره کنم

در طول زمان، باورهای نادرست محکمی درباره توانایی خود برای خودآموزی ایجاد کرده ایم، این باورها به شرح زیر است:

  • چیزهایی وجود دارد که نمی توانم به تنهایی یاد بگیرم، من به کسی نیاز دارم که آن ها را برای من توضیح دهد.
  • اگر برای اولین بار چیزی را درک کنم مراحل بعدی آن سخت تر خواهد بود.
  • برای یادگیری یک مهارت جدید باید در دوره های آموزشی شرکت کنم.

این باورهای نادرست شما را از یادگیری صدها چیز که می توانید بدون تلاش زیادی یاد بگیرید منع می کنند. امروز اگر قصد پیشرفت و بهتر شدن دارید زمانیِ که شما باید این باورها را به چالش بکشید و ببینید آیا آن ها واقعا درست هستند یا نه.

اما چگونه مهارت خودآموزی را یاد بگیرید
چند مورد هست که دوست دارم بهشون اشاره کنم

اول از همه با باورهای نادرست درباره ی مهارت خودآموزی مقابله کنید. اول از همه باید بدانید، ذهن شما بین دریافت اطلاعات از یک فرد واقعی و دریافت آن ها از یک متن یا یک مقاله تفاوت زیادی قائل نمی شود زیرا هردو مشابه هستند،  مقاله یا کتابی را که می خوانید مانند فردی تصور کنید که در حال صحبت کردن با شماست، 
درسته باور کنید ذهن شما همچین قدرتی رو داره

دوم اینکه بدانید در بسیاری از موارد نمی توانید با اولین تلاش چیزی را که می خوانید، یا فایلی رو که گوش میدید یا ویدئویی که میبینید رو کاملا متوجه شوید،
مردم تصور می کنند بعد از مطالعه و یا شنیدن  هرچیزی برای اولین بار می توانند بیشتر از 30% آن را درک کنند و این تصور کاملا اشتباه است. بعد از دومین باری که یک مقاله را بخوانید می توانید 60% آن را بفهید. با تلاش سوم نیز 80% مفهوم را متوجه می شوید و باید آنقدر به تلاش ادامه دهید تا پیام متن کاملا برای شما آشکار شود. در نتیجه اگر خیلی زود تسلیم شوید نمی توانید مهارت خودآموزی را یاد بگیرید.
بعلاوه یکی از کار‌هایی که باعث بالا رفتن کیفیت خودآموزی و یادگیری شما می‌شود، یادداشت‌برداری از مبانی است.
این یادداشت‌برداری باعث می‌شود چیزهایی که قصد یادگیری آن‌ها را دارید، در ذهن‌تان ثبت بشن و یادگیری عمیق اتفاق میفته 

سوم برای افزایش مهارت خود یادگیری باید روی داشتن نظم شخصی تمرکز کنید و یک لایف استایل منظم برای خودتون بسازید،
نظم یعنی اینکه شما برنامه‌ای پیوسته و ثابت برای پاسخ دادن به مسئولیت‌ها داشته باشید. این برنامه فقط ذهنی نیست و لازم است تا به مرحله عمل برسد. افراد منظم عادت‌های خاصی دارند که باعث می‌شود زندگی شان را بر اساس برنامه ریزی‌های خود پیش ببرند. نظم آموختنی است و به وسیله برخی تمرینات، تقویت می‌شود. مهم ترین نکته در تعریف نظم شخصی این است که کار در زمان مشخص و معین انجام گیرد و اولویت درستی در ذهن خود برای انجام آن‌ها داشته باشیم.توجه داشته باشید که داشتن نظم شخصی تاثیرات خود را بر همه جنبه‌های زندگی انسان می‌گذارد و بر افکار و حتی رفتار با دیگران نیز موثر است. نوع نگاه دیگران در برخورد با چنین فردی همواره متفاوت است و دیگران با اعتماد بیشتری به فرد می‌نگرند.
همه‌ی ما نظم بیرونی را تا حدی رعایت می‌کنیم،  نظم بیرونی، با مشوق‌ها و مجازات‌های بیرونی تقویت و مستقر می‌شود (مثل سبک رانندگی یا حضور به موقع در محل کار یا انتخاب پوشش مناسب) اما نظم شخصی یا نظم درونی احترام به قواعد و مقررات و هدف‌ها و تصمیم‌هایی است که در درون خود اتخاذ کرده‌ایم.
اینکه فکر کنیم نظم شخصی به این معناست که به موقع سرِ قرارها برسیم و تأخیر نداشته باشیم هم تفسیر دقیقی نیست، اگر چه معمولاً‌ نظم شخصی به وقت شناسی هم منجر می‌شود، اما نظم شخصی و وقت شناسی دو مفهوم متفاوت و جداگانه هستند.
بنابراین نظم شخصی عموماً در صورتی عملی می‌شود که ما بتوانیم بر انگیزه‌های احساسی مقطعی خود چیره شویم و کنترل زندگی و تصمیم‌ها و انتخاب‌های خودمون رو به تحلیل منطقی واگذار کنیم؛
نظم شخصی یادگیری یک فعالیت تفننی کوتاه‌مدت نیست. بلکه یک روش و سبک دائمی در نگاه به دنیا و محیط اطراف است که باید بخشی از زندگی ما را پیوسته به خود اختصاص دهد.

چهارم مهارت خود انگیزی

پیمودن مسیرهای پر پیچ‌وخم موفقیت در عصر آهن نیاز به نیرویی خاص دارد که انگیزه می‌تواند این نیرو را برای ما فراهم نماید، تأثیر انرژی‌های درونی و احساسات در زندگی انسان کاملاً اثبات‌شده است. هر چند این نیروها قابل رؤیت نیستند، اما بیشتر از هر چیز قابل رؤیت دیگری در روند زندگی ما تأثیرگذار هستند.
انگیزه دادن به خود
 هم مانند بسیاری از رفتارهای دیگر، یک مهارت است و هر یک از ما می‌توانیم – لااقل تا حدی – این مهارت را در خود بهبود دهیم و تقویت کنیم.  مهارت خودانگیزی، هم‌چنانکه از نامش پیداست، به معنای مهارت در برانگیختن خود و ایجاد انگیزه در خود برای حرکت کردن به سمت جلو است. اینکه ما بتوانیم انرژی و قوای محرک لازم برای اقدام کردن، یادگیری، رشد و حرکت را ایجاد و تامین کنیم و مورد استفاده قرار دهیم.

  اگر موفقیت و رشد [بیشتر از متوسط جامعه]، یکی از نیازها و دغدغه‌ها و هدف‌های شماست.

  اگر تجربه شکست داشته‌اید و بااینحال  دست به کارها و تلاش‌هایی می‌زنید و باوردارید که به هر حال، شکست خوردن هم بخشی از مسیر آنهاست.

  در صورتی که احساس می‌کنید هدف‌های بزرگ و ارزشمندی دارید و هروز بهشون نزدیک میشید

  اگر در محیطی کار یا زندگی می‌کنید که نظارت مستقیم دائمی بر شما وجود ندارد، اما همچنن منظم هستید و به کارتون ادامه میدید

شما احتمالا آدمی هستید که بخوبی میتونید به خودتون انگیزه بدید، و اگر اینطور نیست سعی کنید اینطوری بشید و این نیاز رو در وجودتون برآورده کنید؛
انگیزه در واقع یک نیروی درونی و یک ویژگی رفتاری است که می‌تواند مانند یک چاشنی قدرت بخش در زندگی انسان‌ها از آن استفاده نمود. یک گلوله برای شلیک و رسیدن به هدف نیاز به المان‌های مختلفی دارد. یک چاشنی برای شروع حرکت، حرکت دورانی برای قدرت گرفتن و طی کردن مسیر لوله تفنگ برای سرعت گرفتن همگی در کنار هم یک گلوله را به سمت هدف شلیک می‌نمایند. عجین کردن این پکیج با مهارت تیرانداز می‌تواند هر هدفی را در دسترس قرار دهد. زندگی انسان نیز دقیقاً نیاز به چنین المان‌هایی برای موفقیت و رسیدن به هدف دارد و انگیزه و خود انگیزشی نقش چاشنی را برای ما ایفا می‌نمایند. تنها با چاشنی نمی‌توان به موفقیت رسید اما بدون چاشنی هیچ حرکت قدرتمندی شروع نمی‌شود.

 
 

نمی دانم خودیادگیری را چگونه شروع کنم؟

میخوام فرضم رو براین بذارم که تویی که تا اینجای پادکست رو گوش دادی آدمی هستی که علاقه داری این مهارت رو در خودت تقویت کنی
مهم ترین مانع افراد برای خودآموزی این است که تصور می کنند برای شروع باید یک نقطه ی آغاز داشته باشند اما این هم یک باور نادرست و غلطه
بهترین زمان برای شروع یادگیری فعالیتی که بهش علاقه دارید درست همین الانه، ذهن انسان به تغییرات بزرگ واکنش نشان می‌ده و با آنها مقابله می‌کند و انرژی زیادی را از ما می‌گیرد. به همین علت است که با انجام تغییرات بزرگ در زندگی خود، بعد از چند روز از انجام آنها دلسرد شده و خسته می‌شویم. اهداف و اقدامات کوچک و ساده اما به طور پیوسته مغز ما را آرام آرام برای پذیرش تغییرات آماده می‌کند.برای تقویت این مهارت در خودتون توصیه من اینه که خودتون رو به انجام کارهای کوچیک و یا بقول معرف انجام میکرو اکشن ها عادت بدید، حالا من سعی میکنم توی یک اپیزود دیگه در مورد میکرواکشن صحبت کنم چون بحث خیلی گسترده ایه، اما من برای یک مثال چند مرحله رو نوشتم که چطوری شما میتونید یک مهارت رو یاد بگیرید…
(ادامه بحث رو در پادکست گفتم 😉

 

مفید بود؟

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *