تفکر دیزاین | مدل ذهنی دیزاینر
آنچه امروزه باعث تمایز افراد در جوامع میشود، نوع و شکل تفکر آنهاست، چرا که تفکرات افراد منشا رفتارها و برخوردهای اجتماعی آنان است و هر فرد با نوع تفکراتش، شخصیت خود را می سازد. نوع نگاه به دنیایی که در آن زندگی میکنیم و چگونگی تعامل با محیط، وابسته به نوع تفکر ماست. تا چندی پیش کنش اشخاص مختلف در مواجهه با مسائل و چالش برای یافتن راه حل را به دو شیوه تفکر همگرا و تفکر واگرا تقسیم میکردند. تفکر دیزاین پلیست بین این دو شیوه تفکر.
تفکر دیزاین (به انگلیسی: DesignThinking) اصطلاحی است که در دهه اخیر و برای بیان روش تفکر فرد دیزاینر در برخورد با مساله های گوناگون و ارائه راه حل های نوآور برای آن ها به کار می رود؛ روش تفکری که به اعتقاد بسیاری از صاحب نظران مطرح دنیای امروز، قادر است برای بسیاری از مشکلات پیچیده اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی، محیط زیستی و تجاری موجود، راه حل هایی مفید ارائه نماید.
حل مشکلات اون هم به صورت سنتی معمولاً روشمند و دارای یک صورت علمی است:
- مشکل را شناسایی میکنید،
- مراحل حل مشکل و ابزارهای لازم برای حل مشکل را مییابید،
- و سپس به برنامه خود میچسبید و امیدوار میشوید تا نتیجه مطلوب به دست بیاد
این روش سرراست و مشخص است اما همیشه منعطف، مبتکرانه و کارآمد نیست! اگر مشکلی که شناسایی کردیم در واقع مشکل اصلی نباشد چه میشود؟یا چطور میشود اگر مراحلی که برای راهکار ترسیم کردیم به حل مشکل منجر نشود؟
در دورهای که ما در اون زندگی میکنیم هروز مسائل جدیدی برای بشر بوجود میان و تعداد کسبوکارها روز به روز بیشتر میشن، و هروز نیاز به تفکر دیزاین افزایش پیدا میکنه، شاید بپرسید که تجارت و تفکر دیزاین چه ارتباطی با هم دارند؟
هر چقدر که تعداد کسبوکارهای اینترنتی و سنتی بیشتر بشن، بازار رقابت داغتر میشه و سهم کمتری به هر برند اختصاص پیدا میکنه؛ بنابراین، هر سازمان و برندی، باید با مشکلات مختلفی دست و پنجه نرم کنه مثلا سودآوری، کسب رضایت مشتری، توسعه و ارتقا خدمات یا محصولات و مواردی از این دست که همگی در اثر رقابت بازار رخ میدن؛ در این مرحله است که Design Thinking پا به عرصه میذاره تا راهحلی قابل قبول ارائه کنه؛ راهحلی که شما هم ارزشآفرینی میکنید و هم سود کسب میکنید؛
بذارید به تعریف دیزاین دوباره نگاهی بندازیم: دیزاین، در معنای ساده میتواند به مثابه قابلیت انسان در شکل دادن و ساختن محیط ما، به طریقی که سابقه در طبیعت نداشته باشد، به منظور برطرف ساختن نیازها و معنابخشی به زندگی های مان، تعریف شود. اما تفکردیزاین چیست؟
تفکر دیزاین Design Thinking
ریشههای شکلگیری مفهوم تفکر دیزاین به دهه شصت قرن بیستم و نهضت متدهای دیزاین برمیگرده. جایی که اولین تلاشها برای مرزبنــدی علم دیزاین انجام گرفت،در اون زمان دیزاین به عنوان روشی علمی برای ساختن فرمها و محصولات جدید و به صورت عمومیتر، دانش جدید، معرفی شد،براساس این انفکاک و در حالی که علوم طبیعی بر تحلیل واقعیت موجود تمرکز دارند و به دنبال یافتن پاسخ برای “چه چیز هست؟” هستند، دیزاین تبدیل وضعیت فعلی به حالتی بهتر را مورد هدف قرار داده و به دنبال “چه چیز باید باشد؟” میگرده.
اهمیت تفکر دیزاین به جایگاهی ارتقا پیدا کرده است، که امروزه مطرح ترین مدارس مدیریت و بیزنس دنیا، به روش های گوناگون، درصدد هستند دانشجویان خود(متخصصان آینده عرصه مدیریت و بیزنس) را با مبانی تفکری دیزاینرها نیز آشنا نمایند.فرایند دیزاین به وجود مکالمه فردی و درونی میان محصول و طراح اشاره دارد که در خلال آن طراح (دیزاینر) به حل مسائل ساختاری فائق میآد، از همین منظر ذات فرایند دیزاین انعکاسی (یادگیری از طریق فعالیت) عه، که به چارچوببندیهای چندین باره مسئله یا موقعیت به طرق مختلف (چیدمان مسئله) میپردازه، بطور خلاصه و کامل میتونیم بگیم تفکر دیزاینی راهکاری انسانمحور برای ابداع راهحلهایی است که از جعبه ابزار دیزاینر به دست میآید تا نیازهای مردم، احتمالات مربوط به تکنولوژی و شرایط لازم برای ایجاد یک تجارت موفق را یکپارچه کنه.
تیم براون، مدیر اجرایی ارشد آی دی او شرکت بین المللی دیزاینی که یکی از ده صدرنشین نوآوری در جهان محسوب میشود، در سال ۲۰۰۸ در مجله معروف «هاروارد بیزنس ریویو» تفکر دیزاین را این چنین تعریف میکند:
“تفکر دیزاین یک چهارچوب برای حل کردن مشکلات عه، مأموریت تفکر دیزاینی اینه که مشاهدات رو به بینش تبدیل کنه و بینشها را رو به محصول و خدماتی بدل کنه که زندگی رو بهبود میبخشه”
“تفکر دیزاین، به طور ساده، نظامی است که حساسیت و روش های دیزاینر را به منظور تطبیق نیازهای مردم با آنچه از نظر فناوری امکان پذیر است و آنچه یک راهبرد تجاری قابل اتکا قادر است به ارزشی برای مشتری و فرصتی در بازار تبدیل نماید، استفاده کند”
شاید چنین مفهومی در کشور ما کمی جدید و نو به نظر برسه اما اجرا و پیادهسازی اصول اون ضروریه؛ برای رسیدن به موفقیت باید ابتدا رضایت و توجه مشتری رو به دست بیاریم، بهطوری که مشتریما با ما احساس همدلی کنه و این کار تنها از تدوین و اجرای استراتژی در راستای تفکردیزاین به دست میآد؛
تا قبل از اینکه صحبتی از تفکردیزاین به میان بیادد، طراحان صرفا به طراحی جنبههای زیبایی و عملکرد محصول میپرداختند…
دیوید کِلی بنیانگذار شرکت IDEO و همچنین مؤسسه دیزاین دانشگاه استنفورد فرایندِ تفکر دیزاینی را در این المانهای پنجگانه تفکیک کرده است:
- همدلی
- تعریف
- تصور کردن
- نمونه اولیه
- آزمایش
هر مشکلی زمینههای مخصوص به خودش رو داره که توسط مردم مشخص میشه،
باتوجه به این موارد مهم ترین مسائلی که دیزاین و تفکر دیزاین به ما یادآور میشه و میتونیم به عنوان اصل برای دیزاین در نظر بگیریمشون این سه مورده:
- خلاقیت خودمون رو باور کنیم
ما ها رو گول زدهاند که خلاقیت در اختیار و انحصار هنرمندان است، ما همه به عنوان انسان هوشمند خلاق هستیم، البته که خیره شدن به سقف برای رسیدن به نتایج خلاقانه، آب در هاون کوبیدن است، خلاقیت فرشتهای نیست که روزی بیاید و بر شانههایمان بنشیند و از فردا نانمان در روغن باشد، خلاقیت هدیهای است که ناخودآگاهمان به ما میدهد و کافی است ما در جریان زندگی با مدل ذهنی دیزاینر شیرجه بزنیم. - طرز فکر رشد داشته باشیم
دیزاین از ما میخواهد خود را بپذیریم، اما در وضعیتی ایستا باقی نمانیم و مدام باورهای خود و پدیدهها را به چالش بکشیم و بههیچوجه آنها را طبیعی، عادی و بدون تغییر در نظر نگیریم؛ این یعنی طرز فکر رشد داشتن. همچنین نگاهی به مسائل باعث میشه، همیشه ایده ای برای بهتر و بهینه تر کردن عملکرد محصولات اطرافمون داشته باشیم. - و سوم با دیگر انسان ها همدلی کنیم و بهشون اهمیت بدیم
«اگه میخوای دخترا رو بفهمی، کفش پاشنهبلند بپوش و یه شیکم بِزا»
این توصیهای است که چند سال پیش از زبان یک دوست شنیدم و هیچ وقت یادم نمیره که با لحنی همراه با خشم و غم بر سرم آوارش کرد؛ به نظرم این بهترین مثال برای درک مفهوم همدلی همین مثال هست؛ تاریخ بشر تغییر و تحولات بسیاری به خود دیده، اما ذاتِ انسان به طور قابل ملاحظهای بیتغییر مانده، ما تقریباً از همان گونه مردم هستیم که در چین، سومر یا مصر باستان زندگی می کردند، همذاتپنداری با دشواریهای زندگی انسان هایی که در روایات مختلف، از تراژدی های یونانی تا حماسه های اسکاندیناوی، دربارهشان می خوانیم برایمان آسان است، اینکه ما سعی کنیم خودمان را در با تمامی شرایط، جای دیگری بگذاریم و سعی کنیم با عینک اون به دنیا نگاه کنیم و مهمترین چیز در منش دیزاین این است که با خودمان و دیگران همدلی کنیم.
در تفکر دیزاینی معنی همدلی اینه که بتونیم ارزشها، باورها و احتیاجاتی که مخاطبین ما رو به عمل وا میداره رو درک کنیم؛ این کار شامل مشاهده دقیق رفتار کاربران میشه، یعنی مشاهده، گوش دادن و درک کردن و درگیر شدن با مخاطبین خودمون یعنی ارتباط برقرار کردن با مشتریان و کاربرانی که داریم؛ طرح و محصولی که پشت اون تفکردیزاین وجود داشته باشه، به شما کمک میکنه تا یک لحن منحصربهفرد در ارتباط با مشتری داشته باشید.
هدف تفکر دیزاین چیست؟
هدفِ بهبود زندگی و حل مسائل آن نتیجه و غایت مهمی برای تفکر دیزاینی میباشد. در حقیقت مسئله اصلی همینجاست:
یافتن راههای جدید و خلاقانه برای حل کردن مشکلات آن هم بهگونهای که نیازهای مردم در اولویت قرار بگیره.
در تفکر دیزاینی به جای اینکه ابتدا مشکل رو شناسایی کنیم با مشاهده کار خودمون رو آغاز میکنیم، ما با درک زمینه و فرهنگهایی که باعث ایجاد مشکل شده شروع میکنیم،
-مردم چه چیزی میخواهند؟
-مسله مردم برای راحت تر زندگی کردن چیست؟
برخلاف تفکر رایج، دیزاین صرفا به معنای طراحی محصولی زیبا نیست، بلکه به معنای ارائه راهحل جهت حل مسائل و در تعریف کلان داشتن رویای بهبود برای بشریت است؛
آمیختن طراحی با همدلی باعث گذر از مرحله دیزاین محصولی بیروح به محصول به مثابه خاطرهای بهیادماندنی و لذتبخش است؛ که اگر درست بکار گرفته شود باعث موفقیت بیشتر در کسبوکار میشود.
جمع بندی
امروزه دانش مدیریت و بیزنس دیگه به تفکر دیزاین به عنوان یک عنصر تزیینی و اضافی که در انتهای فرآیند و صرفا برای زیبایی نهایی تولیدات و خدمات ارائه شونده به کار می رفت، نگاه نمیکنه، بلکه کم کم در می یابد که دیزاین قادر است مانند کلید موفقیت قرن ۲۱ عمل کند؛
سرعت این تحول در کشورهای توسعه یافته در حدی است که دانیل پینک، متفکر و نویسنده معروف آمریکایی در کتاب بسیار معروف «ذهنی کاملا جدید» خود، ضمن اختصاص فصلی کامل به مقوله دیزاین، چنین نتیجه گیری میکند:
در عصر جدید، درجه علمی کارشناسی ارشد هنرهای زیبا(درجه علمی که معمولا به دیزاینرها اعطا می شود)، قادر است جانشین درجه علمی کارشناسی ارشد مدیریت بیزنس شود.
سازکار تفکر دیزاین به این شکله! اما خب یک نکتهای اینجا وجود داره، پیشنیازِ اینکه ما به عنوان یک دیزاینر به نیاز مردم توجه کنیم، اینه که بتونیم زندگی خودمون رو هدفمند کنیم یا بهتره بگیم باید ابتدا بتونیم سبک زندگی و اهداف خودمون رو دیزاین کنیم!
توی قدم بعدی میخوام راجع به طرح ریزی یک زندگی هدفمند باهات صحبت کنم، بریم ببینیم دیزاین اهداف و شروع سبک زندگی دیزاینری چیه…
ویدئوهای مرتبط با بحث تفکر دیزاین
صحبت های تیم برون در تد تاک در موضوع تفکر دیزاین
شاید دوست داشته باشید از مدل ذهنی دیزاینی بهره مند شوید. مدرسهٔ دیزاین دانشگاه استنفورد یک ویدئوی رایگان نوددقیقهای آماده کرده که شما را با چالشهای مربوط به چرخهٔ هریک از مراحل پنجگانهٔ تفکر دیزاینی آشنا میکنه.