پروژه گسترش ذهن خلاق
ما برای از بین بردن سوسکها و عنکبوتها پول خرج میکنیم، در حالیکه تایلندیها این پول را برای خوردن آنها خرج میکنند؛ این تفاوت در شیوهی اندیشیدن است که فرهنگهای مختلف را از هم متمایز میکنه، همین موضوع در مورد افرادی که موفق هستند و اونهایی که نیستند صدق میکنه، تغییر بزرگ همیشه زادهی تفکرِ بهاصطلاح «out of box» بوده …آشنایی قبلی با یک موضوع، اغلب بدون اینکه بفهمیم، جعبهی تفکر ما را تبدیل به یک زندان میکند، سد راه موفقیت احتمالی ما میشود و احساس رضایت را از ما میگیرد، بسیاری از تمرینهای خلاقیت و تفکر واگرا به نوعی ما را وادار میکنند تا به کاربردهای غیرمتعارف اشیاء یا کاربردهای متنوع یک شیء مشخص فکر کنیم؛.
- درس مرتبط: تفکر همگرا،واگرا چیست؟
چنین تمرینهایی بر این مبنا شکل گرفتهاند که ذهن همگرا نمیتواند از نخستین ایدهای که دریافته (یا ایدهای که پیش از آن دیده) فاصله بگیرد:
“خودکار برای نوشتن است و در حالت عادی، هر چقدر بکوشیم از این کاربرد فاصله بگیریم، دوباره ذهنمان چیزی از جنس نوشتن را جستجو خواهد کرد”
تلاش و تمرین فکری لازم است تا کاربرد متفاوتی از خودکار را تصور کرده و تصویری کاملاً دور از کاربرد متعارف آن را در ذهن تصور کنیم، در این میان، تمرینهای سادهای هستند که بدون ابزار و امکانات ویژه میتوانند به ما در این مسیر کمک کنند؛
پست ها این فید پروژه هایی برای دیدن، الهام گرفتن و لذت بردن از طراحان و هنرمندان سراسرجهان انتخاب شده اند.
- پروژه گسترش ذهن خلاق
- تصویرسازی های ذهنی
- طبیعت و دیزاین | طراحی محصول با الهام از طبیعت
- حل مسئله خلاقانه به کمک تفکر واگرا
- حل مسئله با متد تریز | TRIZ
- توسعه سبد محصولات شرکت امرسان
- الهام از اشیاء برای طراحی ساختمان های مسکونی
- نوآوری محصول جدید | Product Innovation
یکی از تعریفهای مفیدی که در مورد خلاقیت شنیدهام، تقسیم آن به ۳ عمل اصلی کپیبرداری، تبدیل و ترکیب است. یعنی با انجام یکی از این کارها یا ترکیبی از آنها بر روی یک شیء اولیه (تصویر، موسیقی، ایده و…) میتوانیم به شیء جدیدی برسیم و ادعا کنیم که خلاقیتی در این مسیر رخ داده است؛
حالا در مورد کپی و الهام گرفتن خیلی میشه صحبت کرد و بحث رو بسطش داد که اینجا جاش نیست اما خیلی خلاصه بخوام اشاره ای کنم در دنیای هنر خیلی این اتفاق میفه که هنرمندها از هم الهام میگیرن برای خلق آثارشون؛ به عنوان مثال از کپیبرداری، قطعهٔ جادوی چشمات از شهرام شکوهی کپی برابر اصلی از قطعهٔ Campana گروه Gispy Kings هستش یا قطعهٔ معروف «رسم زمونه» ملودیاش را از یک قطعهٔ کوردی قرض گرفته است. این نوع از اقتباس و کپیبرداریها در موسیقی داخلی ما به قدری هستند که یک کانال یوتیوب به صورت تخصصی وظیفهٔ تطبیق موسیقی داخلی با نمونههای خارجی را بر عهده گرفته است؛
با وجود اینکه همچنان در مورد شرایط مجاز و بار اخلاقی کپیبرداریهای اینچنینی در دنیای موسیقی بحث و گفتوگو میشود، نمیتوانیم به صورت قطعی در مورد آن نظر داد. چرا که مثلاً در قطعهٔ «عجب رسمیه»، اشعار آهنگ به اندازهٔ ملودی یا حتی مهمتر از آن هستند.
از بحث هنرهم که خارج شیم اساس و پایه سایت هایی مثل Pinterest هم محلی برای به اشتراک گذاری ایده ها و خلاقیت هاست؛
در مورد مثالهای ترکیب و تبدیل، میتوان گفت که تصاویر خود این درس حاصل تبدیل ابزارها به اسکچ معماری است یا بیاید نقاشیهای مجید خسروانجم روببینید، این طرح ها حاصل ترکیب و برقراری ارتباط میان المانهای زندگی روزمره با سبک خاص کارکترهای ایشون هستند.
برای مشاهدهٔ نمونههای جهانیتر تبدیل و ترکیب، سخنرانی Kirby Ferguson در رویداد TED رو ببینید که در ذیل همین مقاله لینک شده، kirby معتقده که هیچ طراحی اورجینالی وجود نداره! در متن سخنرانی کاملاً آشکار میشود که حتی کسی مثل استیو جابز -که نماد کلمهٔ خلاقیت در دنیای امروز است- هم در خلاقانهترین محصولات خود از الگوهای تبدیل و ترکیب استفاده کرده است؛
در کل برای پیشرفت کردن، حالا توی هر زمینهای، الگو گرفتن از بقیه اجتنابناپذیره. مشکل وقتی به وجود میاد که الهام گرفتن جای خودش رو میده به تقلید، واردی پیش میاد که به خودت میای و میبینی ناخواسته شبیه یه نفر رفتار میکنی، و با توجه به طبیعت زندگی اجتماعی انسان، این یه چیز طبیعیهبه نظر من الهام گرفتن یعنی عصاره مخصوص به خودمون رو از خودمون بکشیم بیرون، و با عصارههای خوبی که از بقیه به دست آوردیم ترکیب کنیم. اصلا شاید همهی این عصارهها یه روزی، یه جایی، «یکی» بوده، تکهتکه شده، و با این ترکیب کردنها، دوباره یه روزی، یه جایی، «یکی» میشه؛