طراحی یا دیزاین؟ | طراحی دیزاین محور

همونطور که در گام‌های قبلی گفتیم طراحی یک هنره، هنرِ استفاده از دانش و تخیل در خلق آثار، محصولات و یا محیطی دلنشین و از زیر شاخه های دیزاین محسوب می‌شه، دیزاین به‌نوعی با ساختن در ارتباطه و طراحی با کشیدن؛
اما طراحی دیزاین محور به چه معناس؟

حرفه طراحی مانند سایر حرفه‌های هنری، دارای پیشینه‌ای کهنِ، بنابرین طراحان تنها بر خلاقیت هنرمندان پیش از خود می‌افزایند، ولی این به معنای آن نیست که یک طراح نباید هیچ تلاشی برای اصالت اثر خود بکنه!
 وظیفه طراح اینه که با اتکا با کار طراحان بزرگ پیش از خود، در راستای خلق ایده جدید تلاش کنه و  مهم‌ترین مرحله‌ای که به منجر به اصالت محصول خلق شده می‌گردد، مرحله طراحی محصوله.

طراحی و دیزاین

دیزاین به معنی امروزی اون در طی ۴۰۰ سال اخیر در غرب شکل گرفته است. ما کمتر از ۱۰۰ سال است که با این پدیده برخورد کرده ایم (در قدیم دیزاینر و هنرمند و صنعتگر یکی بودند و این تفکیک مشاغل در قرون اخیر به آرامی شکل گرفته است) و در نتیجه طبیعیِ که این لغت برامون بیگانه باشه، دیزاین عین همه پدیده های وارداتی غربی به نوعی سعی شده در فرهنگ ما ترجمه بشه و مثل اغلب ترجمه های ناقص و حتی متناقض از اصل آن بیشتر مارو گمراه میکنه؛

در زبان فارسی  Design رو به اشتباه مترادف با واژه Drawing در نظر می‌گیرن و به کار می‌برن، اگرچـه ایـن دو واژه انگلـیسی بی ارتبـاط نیستند ولـی نمی‌شه اونا رو همسان دونست؛

طراحی به دانش ایجاد یک طرح از تصویری ذهنی، خیالی یا واقع گرايانه گفته می‌شود، طراحی در معنای تخصصی، مفاهیم و کاربردهای متنوعی را دربر می‌گیرد، از این رو مانند واژهٔ هنر با یک تعریف مشخص نمی‌توان تمام جنبه‌های آن را بیان کرد،  طراحی ، ابزاری در دست دیزاینره تا ایده های خودش رو عملی کنه؛

استفاده از فرآیند طراحی برای اونه تا از آشفتگی و بی نظمی، نظم ایجاد بشه، این پیامِ نظم در وهله اول ذهن طراح رو ارضا می‌کنه و در وهله دوم به نفع مخاطبین و بینندگانیِ که از تماشای پروژه اجرا شده لذت می‌برن، دقت کنید که نمی‌خوام طراحی رو به یک شاخه خاص محدود کنم، چراکه طراحی در تمامی ابعاد زندگی ما می‌تونه نمود پیدا کنه فقط کافیِ بگردیم دنبال‌ش تا خودشو به ما نشون بده،

در هنرهای تجسمی، طراحی یا به‌صورت یک اثر مستقل؛ یا به عنوان پیش‌طرحی برای یک اثر هنری انجام می‌گیرد که در این صورت طرح مقدماتی نیز خوانده می‌شود.

Sketching & Drawing

در زبان فارسی اغلب Design رو به اشتباه مترادف با واژه Drawing در نظر می‌گیرن و به کار می‌برن، اگرچـه ایـن دو واژه انگلـیسی بی ارتبـاط نیستند ولـی نمی‌شه اونا رو همسان دونست؛
دیزاین به‌نوعی با ساختن در ارتباطه و طراحی با کشیدن؛این تفکیک بین دو مفهوم دیزاین و طراحی بسیار مهمه. به این دلیل که دیزاین در زبان فارسی طراحی ترجمه شده و به کار می‌ره در صورتی که دیزاین مفهوم متفاوت و وسیع تری رو در بر می‌گیره، در زبان انگلیسی دیزاین از لحاظ دستوری “اسم و فعل” عه و هر دوی این معانی رو باهم داره، یعنی هم بیان کردن و هم طراحی کردن، بطور ساده :

چشم‌انداز + طراحی + تولیدمحصول = دیزاین

“Drawing به معنای طراحی و ترسیمه برای یک طراحی دیزاین محور بهتره از کلمه Sketch استفاده کنیم”

با مرور پشته کوچکی از طراحی چند سال اخیر متوجه می‌شیم اونچه طرح خوب محسوب می‌شه با گذشت زمان تغییر می‌کنه و واضحِ که سبک، مد و تکنولوژی از جنبه های طراحی هستن که نمی‌تونیم اونا رو نادیده بگیریم؛ حرفه طراحی مانند سایر حرفه‌های هنری، دارای پیشینه‌ای کهنِ، بنابرین طراحان تنها بر خلاقیت هنرمندان پیش از خود می‌افزایند، ولی این به معنای آن نیست که یک طراح نباید هیچ تلاشی برای اصالت اثر خود بکنه!وظیفه طراح اینه که با اتکا با کار طراحان بزرگ پیش از خود، در راستای خلق ایده جدید تلاش کنه و  مهم‌ترین مرحله‌ای که به منجر به اصالت محصول خلق شده می‌گردد، مرحله طراحی محصوله.

اهمیت طراحی در فرآیند دیزاین

هدف طراحی در فرآیند دیزاین

استفاده از فرآیند طراحی برای اونه تا از آشفتگی و بی نظمی، نظم ایجاد بشه و  این پیامِ نظم، در وهله اول ذهن طراح رو ارضا می‌کنه و در وهله دوم به نفع مخاطبین و بینندگانیِ که از تماشای پروژه اجرا شده لذت می‌برن؛  دقت کنید که نمی‌خوام طراحی رو به یک شاخه خاص محدود کنم، چراکه طراحی در تمامی ابعاد زندگی ما می‌تونه نمود پیدا کنه فقط کافیِ بگردیم دنبال‌ش تا خودشو به ما نشون بده؛

طراحی خوب نیاز به آشنایی با اجزای اولیه و اصلی دارد

• نمی‌توانید یک مهندس مکانیک طراح باشید و چرخ‌دنده‌ها و بلبرینگ‌ها و تسمه‌ها و … را نشناسید؛
   ( اگر چه شناختن همه‌ی آنها الزاماً شما را به یک طراح خوب تبدیل نمی‌کند)
• نمی توانید یک آشپز خوب با غذاهای اختصاصی خودتان باشید اما ادویه های مختلف و مواد اولیه آشپزی را نشناسید؛
  (اگر چه شناختن ادویه ها الزاماً به شما توانایی آشپزی را نمی‌دهد)
• نمی‌شود یک مشاور مدیریت خوب باشید اما استراتژی و بازاریابی و ساختار سازمانی و … را ندانید؛
  (اگر چه دانستن آنها به تنهایی شما را به یک «طراح سازمان» تبدیل نمی‌کند)

 در نگاهی ساده به رشته های هنری، به راحتی می توان جایگاه ویژه طراحی را مشاهده نمود، زیرا یک فرد حرفه ای در هر زمینه هنری ابتدا باید توانایی این را داشته باشد که ایده خود را به روی کاغذ بیاورد و بعد آن را به مرحله اجرا و تولید برساند. همچنین تجربه نشان داده افرادی که در امر طراحی از توانایی کافی برخوردار هستند ، بسیار سریع تر و راحت تر جذب برندهای تولیدی شده و وارد بازار کار می گردند.

با بررسی روال تولیدات صنایع مربوط به لوازم خانگی به راحتی می توان مشاهده کرد که تولید کنندگان داخلی، تنها به دلیل محدودیت های مربوط به ایده های نو و طراحی های جدید، به شدت از برندهای خارجی که بعضا هم فقط دارای طراحی خلاقانه می باشند و از نظر کیفیت در سطح قابل قبول نیستند، عقب می مانند و در بسیاری از موارد محکوم به کپی کاری از ایده های خارجی هستند. شاید یکی از دلایل عمده ای که خریداران رغبتی به خرید از برندهای داخلی نشان نمی دهند همین امر باشد.

طراحی دیزاین محور به چه معناس؟

اگر بخوام طراحی دیزاین محور رو در یک خط توضیح بدم:

هدف طراحی دیزاین محور بهبود احساس مصرف کننده به محصول و افزایش کارایی و عمر محصوله

در اولین قدم برای درک طراحی دیزاین محور باید به محیط پیرامونمان و محصولات دیزاین شده اطرافمون توجه کنیم،  تقریبا هیچ‌چیز در اطراف ما وجود نداره که «طراحی» نشده باشه و روزی روی دلیل وجودی اون فکر نشده باشه!
در واقع هرچیزی که در اطرافمون میبینیم و هر وسیله‌ای که از اون استفاده می‌کنیم، روزی توسط کسی طراحی شده…

طراحی یک هنره، هنرِ استفاده از دانش و تخیل در خلق آثار، محصولات و یا محیطی دلنشین و از زیر شاخه های دیزاین محسوب می‌شه، فرقی نداره که شما یک طراح، توسعه‌دهنده یا مدیر محصول، مدیر پروژه یا مدیر بازاریابی باشید، شما باید بتونید فرآیند طراحی یک محصول رو درک کنید تا بهترین محصول خلق بشه؛
طراحی یک ویژگی است و ممکن است الزاماً یک محصول مشخص نباشد،
 به عنوان مثال وقتی می‌گوییم این وبسایت «طراحی خوبی» دارد، ممکن است از نظر قابلیت‌ها و ویژگی‌ها و هسته‌ی اصلی هیچ فرقی با یک سایت دیگر نداشته باشد. اما شما در کار کردن با این سایت، احساس کنید «ویژگی این سایت»، «دسترسی ساده و سریع به اطلاعات» است. کسی که طراحی یک ساختمان را بر عهده می‌گیرد، الزاماً آجر اضافه‌ای در آن مصرف نخواهد کرد. ممکن است آن ساختمان را به ساختمان «دوست‌داشتنی‌تر» تبدیل کند و این «ویژگی» را به ساختمان بیفزاید. موتور وسپا که در بالا دیدیم، «اولین موتور سیکلت» نیست. اما یک ویژگی خاص در دوران خود داشته: برای زنان و مردان، هر دو قابل استفاده بوده و به شکلی طراحی شده بوده که لباس رسمی مردان و لباس رسمی زنان روی آن، آسیب نبیند.

طراحی وقتی معنا پیدا می‌کند که محدودیت وجود داشته باشد و محدودیت را بشناسیم،  اگر به شما صد هکتار زمین بدهند و بخواهند یک کاخ بزرگ بسازید، کار چندان دشواری نیست. اما اگر به شما ۱۰۰۰ متر مربع زمین بدهند و بخواهند عمارتی کاخ گونه بسازید، اینجا نیازمند طراحی هستید. اگر به شما محدودیت وزن و مصرف سوخت دادند برای خودرو خود، نیازمند طراحی هستید.

“هدف طراحی بهبود احساس مصرف کننده به محصول و در نتیجه افزایش کارایی محصول می‌باشد”(دانلد نورمن)

کتاب Emotional Design نوشته دانلد نورمن یکی از کتابهای تاثیرگذار در زمینه طراحی و دیزاین بوده و هست، دانلد نورمن در این کتاب طراحی را چیزی فراتر از زیبا کردن محصول می‌داند، دانلد نورمن در کتاب طراحی حسی، به مفهوم لذت بردن از محصولات اشاره می‌کند، به عبارتی او تاکید دارد که در طراحی، همه چیز به کارکرد محصول ختم نمی‌شود و باید به احساس مصرف کننده نسبت به محصول هم توجه داشت؛ نورمن به فروش بالای محصولات اپل اشاره می‌کند و گزارش تحقیقات بازاریابی طی دهه‌های اخیر را چنین خلاصه می‌کند که:
“انسانها علاوه بر استفاده از محصول، با آن ارتباط احساسی هم برقرار می‌کنند”
نورمن در طراحی حسی، توضیح می‌دهد که طراحی موفق باید به سه حوزه‌ی مختلف توجه داشته باشد:

-طراحی عملکردی
-طراحی ظاهری
-طراحی تصویر ذهنی
{مطلب مرتبط: معرفی و خلاصه‌ای از کتاب طراحی احساسی، نوشته دانلد نورمن }

هدف از طراحی دیزاین محور چیست؟

اکسسوری - طراحی لوازم جانبی" title="طراحی یا دیزاین؟ | طراحی دیزاین محور 5">

به محصولی شبیه به ساعت مچی فکر کنید،
بنظر می‌رسه هدف کسی که از ساعت مچی استفاده می‌کنه دونستن زمانه!

اما این تنها هدف عملکردی ساعتِ و ظاهر ساعت و زیبایی و کار های دیگه ای که می‌تونه انجام بده هم بخشی از طراحیه!
همچنین نکته دیگه اینکه مصرف کننده با استفاده از این محصول چه احساسی نسبت به خودش رو تجربه می‌کنه! این موضوع هم جزوی از فرآیند طراحی هست! 
{مطلب مرتبط: ساعت معروف بولگاری و طراحی احساسی }

استفاده از فرآیند طراحی برای اینه تا از آشفتگی و بی نظمی، نظم ایجاد بشه، این پیامِ نظم در وهله اول ذهن طراح رو ارضا می‌کنه و در وهله دوم به نفع مخاطبین و بینندگانیِ که از تماشای پروژه اجرا شده لذت می‌برن، دقت کنید که نمی‌خوام طراحی رو به یک شاخه خاص محدود کنم، چراکه طراحی در تمامی ابعاد زندگی ما می‌تونه نمود پیدا کنه فقط کافیِ بگردیم دنبال‌ش تا خودشو به ما نشون بده،
اما حتی با مرور پشته کوچکی از طراحی چند سال اخیر متوجه می‌شیم اونچه طرح خوب محسوب می‌شه با گذشت زمان تغییر می‌کنه،
واضحِ که سبک، مد و تکنولوژی از جنبه های طراحی هستن که نمی‌تونیم اونا رو نادیده بگیریم، و جلوتر بهشون می‌پردازیم؛دیزاین محصول رو می‌تونیم به سه بخش کلیِ: 1- طراحی 2- ساخت 3- و توسعه  تقسیم کنیم. 

“وقتی که بخواهیم محصولی عالی تولید کنیم، مهم‌ترین چیزی که باید به اون توجه داشته باشیم، طراحیه، اما طراحی طبق اصول و مبنای دیزاین که ما بهش می‌گیم طراحی دیزاین محور”

تولید محصول بدون به کار بستن اصول طراحی هر قدر هم که ایده محصول ، بدیع و خلاقانه باشه ، در رقابت با محصولات رقیب خودش در بازارهای تجاری محکوم به شکست خواهد بود و به این جهت امروزه  استفاده از یک طراح مجرب و یا یک تیم طراحی کارآزموده برای دیزاین محصول ، به شاه کلید ورود به بالاترین درجات رقابت تجاری محصولات تبدیل شده.

ما در طراحی دیزاین محور با چند گرایش تخصصی طراحی رابطه داریم که ما اون رو طراحی سمت کاربر می‌نامیم.

با در نظر گرفتن تمام شاخصه های طراحی دیزاین محور می‌تونیم بگیم محصولی دیزاین شده!

اهمیت طراحی

“طراحی” مهم‌ترین ویژگـی شرکـت‌ها با فرهـنگ دیزاین محور

 تقریبا تمامی شرکت‌ها و طراحان آنها  روی تمرکزشان بر نیاز های مشتریان خود پافشاری می کنند. اما در عمل بودجه بندی و عملکردهای اصلی آنها همسو با معیارهای مشتری مداری نیست و تحقیقات، بسیار سطحی صورت می گیرد و تصمیمات مهم در مرحله ی اجرایی، مشتری را نادیده می گیرند؛ عاملی که کمپانی های طراحی محور را منحصر به فرد می سازد، توجه به چیزی بیش از درخواست مشتری است؛

احساس همدلی با مشتری به کمک روش هایی مانند مصاحبه تک نفره و مشاهده‌ی تعاملات جزئی کاربر با محصول در محیط واقعی اتفاق می افتد. زمانی که به خوبی رفتار مشتریان را مشاهده می کنید و به آن ها با دقت گوش می سپارید در می یابید که مشتریان شما دقیقا چگونه از محصول شما استفاده می‌کنند و محصول شما چه تجربه ای را برای آنها رقم می زند. آنها به دقت تصمیمات مشتری را بررسی می کنند تا دلایل ترغیب یا آزار مشتری را شناسایی کنند. آنگاه می توانند فرصت هایی برای تغییر و خلق تجربه‌ی لذت بخش مشتری فراهم آورند.

تبدیل شرکت شما به شرکتی که از طراحی به عنوان پیشران تحول استفاده می کنه، کمی زمان بره اما وقتی این اتفاق بیفته شما محصولی خواهید ساخت که سهم بیشتری از بازار رو در اختیار می‌گیره!
امروزه مشتریان به طور فزاینده انتظار محصولات و خدماتی را دارند که طراحی شده اند تا نیازهای آن ها را پاسخ گویند، آنها را با تجربه های فوق العاده و غیرقابل پیش بینی شاد کنند و به یک حس قوی استتیک (زیبایی شناسی) اشاره کنند. شرکت هایی که این نیازها را برآورده می کنند برندشان برای مشتریان ارزشمندتر است که می تونیم این رو به حاشیه سود بیشتر  هم ترجمه کرد.

جمع بندی

واقعیت این است که آنچه یک «مدیر محصول» را از یک «دائره‌المعارف آنلاین مدیریت» متمایز می‌کند، تسلط بر مفهوم طراحی دیزاین محور است.

دیزاین یک عمل خلاقه انسانی است که همه به نوعی از صبح تا شام با آن درگیرند، وقتی شما اطاق خود را منظم می کنید در واقع به عنوان یک دیزاینر عناصر موجود در اتاق خود را بر حسب نیازهایتان مرتب و منظم می کنید.؛ وقتی لباس می پوشید انتخاب لباس بر مبنای جایی که می خواهید بروید یک عمل دیزاین است… حتی وقتی از جایی به جایی می روید، در ذهن مقصد را معین می کنید، جایی که می خواهید از آن عزیمت کنید را معین می کنید، و بهترین مسیر یا وسایلی که می توانند شما را به مقصد برسانند را انتخاب می کنید. در این عمل نقطه شروع و مقصد، راه را معین می کنید. این دقیقا دیزاین است…

و طراحی یک هنره، هنرِ استفاده از دانش و تخیل در خلق آثار، محصولات و یا محیطی دلنشین و از زیر شاخه های دیزاین محسوب می‌شه، محصولی که «قدرتمند و خاص» باشد الزاماً فروش نمی‌رود. اما محصولی که «طراحی» درست داشته باشد «به سادگی» فروش می‌ره.