درحال انتقال

استارت آپ چیست؟ | Start-Up

استارت آپ 1

استارت آپ (به انگلیسی: Startup یا Start-up) از ون کلمه های تازه وارد به فرهنگ فارسیِ که هیچ کس تابحال من ندیدم تعریف درستی ازش ارائه بده و هر متخصصی وابسته به کسب و کار خودش اصرار داره که شرکت ما یک شرکت استارت آپیه!، که البته طبیعی ام هست، چون تو خود فرهنگ غرب هم که زادگاه این لغت تعریف درستی ازش ندارن افراد؛

ایجاد تغییر هدف مشترک همه استارتاپ هاست که تغییر ایجاد کرده، نوآوری کنند، و شیوه‌های سنتی انجام کارها را دگرگون سازند؛ مسئله فقط عرضه‌ محصولات جدید نیست، استارتاپ می‌تواند روی اجرای کارها هم متمرکز شود، یعنی نحوه عرضه محصول؛ مثلاً چه کسی فکرش را می‌کرد که می‌شود پوسته‌ای مصنوعی روی میوه‌ها کشید تا برای مدت طولانی‌تری تازه بمانند؟ بله، امروز استارتاپ هایی از این‌ دست، پا به میدان گذاشته‌اند؛ بنابراین برای پاسخ به سؤال “استارتاپ چیست؟” آسان‌تر است که بگوییم، استارتاپ چیزی است که جهان را تغییر داده و کارها را تسهیل می‌کند.

همه اختراعات و کسب و کارهای استارت آپی اینطور به وجود می‌آیند: از یک نیاز یا یک مشکل!  شما از برق بگیرید تا تلفن، اینترنت و یا حتی پی‌پال! همه این‌ها برای رفع یک نیاز یا یک مشکل درست شده‌ان. البته جدیدا می‌بینید که استارتاپ‌های اینترنتی خیلی زیاده شده‌اند ولی همه آن‌ها برای حل یک مشکل نیستند. خیلی از استارت آپ‌ها هدف‌شان راحت‌تر کردن کاری است که ما انجام می‌دهیم. مثلا شما اسنپ را در نظر بگیرید: قبل از اسنپ همه می‌توانستند تاکسی تلفنی بگیرند و مشکل خاصی هم وجود نداشت. اما اسنپ این کار را خیلی راحت کرده و تبدیل به یک استارت آپ موفق شده است.

پس اگر به فکر آن هستید که که یک استار‌آپ راه بیندازید، حتما این سوال را از خودتان بپرسید:
 “ایده یا استارت آپ من چه مشکلی را حل می‌کند و یا کاربران من با استفاده ازاون چه کاری رو قرارِ راحت تر از قبل انجامش بدن؟” 

تعاریف استارت آپ

استارت آپ  رو در ایران معمولا به شرکت نوپا ترجمه‌اش کرده‌ان؛ و اگر چه در تعریف استارت آپ بر این مسئله تاکیدی وجود ندارد که حتماً فعالیت آن در حوزه تکنولوژی یا فن آوری اطلاعات باشد، اما به دلیل اینکه بسیاری از استارت آپ ها در سالهای اخیر حول این زمینه‌ها شکل گرفته‌اند، گاهی در تعریف استارت آپ به این مسئله هم اشاره می‌شود که استارت آپ باید در حوزه فن آوری‌های نوین فعال باشد، در این زمینه که آیا باید هر فعالیت نوپایی را استارتاپ در نظر گرفت یا نه، اختلاف‌نظر وجود داره!  در بیشتر کتابهای آکادمیک کارآفرینی، حتی کتاب‌هایی که مدرن‌تر هستند و رویکرد نوگرا دارند، معنای گسترده‌ای برای استارت آپ در نظر گرفته می‌شود و هر کسب و کار نوپایی استارتاپ نامیده می‌شود؛

بطور خلاصه:

“استارت آپ به شرکت‌ها و یا کسبُ‌کارهایی گفته می‌شه که معمولاً به تازگی و درنتیجهٔ کارآفرینی ایجاد شده‌ان و رشد سریعی دارن، و در جهت تولید راه حلی نوآورانه خدماتی رو ارائه می‌دن”

اما کسانی که فرهنگ شرکتهای سیلیکون ولی را می‌شناسند و مدیران و مشاوران و نظریه‌پردازان شرکتهای حوزه فناوری را دنبال می‌کنند، در کتابها،‌ مقالات و مصاحبه‌های خود، معنای محدودتری برای استارتاپ در نظر می‌گیرند و بین استارتاپ (یا کسب و کار نوپا) با کسب و کارهای کوچک (Small Business) تفاوت قائلند.

در اینجا چند تعریف استارت آپ را با هم مرور می‌کنیم:

  • تعریف استارت آپ به عنوان یک واژه انگلیسی در “دیکشنری وبستر”

دیکشنری وبستر کلمه استارتاپ را به این صورت تعریف کرده است که: «استارت آپ یک کسب و کار جدید (A new business) است.» (منبع)

بر اساس این تعریف، دامنه مشاغل استارتاپی بسیار گسترده خواهد بود. یعنی اگر شما یک مغازه یا فروشگاه کوچک یا مثلاً یک آنلاین شاپ کوچک اینستاگرامی هم راه اندازی کنید، استارتاپ تأسیس کرده‌اید. وبستر تأکید می‌کند که کلمه استارتاپ از سال ۱۸۴۵ در متون انگلیسی وجود داشته است.

  • تعریف استارت آپ توسط مرکز کسب و کارهای کوچک آمریکا (USSBA)

مرکز کسب و کارهای کوچک آمریکا یا USSBA استارتاپ‌ها را کسب و کارهایی در نظر می‌گیرد که دو ویژگی دارند. نخست این‌که معمولاً حول محور تکنولوژی شکل گرفته‌اند و دیگر این‌که پتانسیل رشد بالایی دارند. (منبع)

این مرکز تأکید می‌کند که پتانسیل رشد بالا باعث می‌شود که استارتاپ‌ها دغدغه‌ی تأمین مالی هم داشته باشند و بیشتر از کسب و کارهای کوچک غیراستارتاپی به دنبال جذب پول باشند. چون بنیان‌گذاران آن‌ها معمولاً بر این باورند که با جذب سرمایه می‌توانند به سرعت سهم بیشتری از بازار بالقوه‌ی خود را به دست بیاورند و در اختیار بگیرند.

  • تعریف استارت آپ توسط “استیو بلنک”

استیو بلنک که او را از پیشگامان نظریه‌پردازی در حوزه‌ی استارتاپ می‌دانند، استارتاپ را چنین تعریف می‌کند: «سازمانی که شکل گرفته تا مدل کسب و کار خود جستجو کند. مدل کسب و کاری که قابل تکرار و مقیاس پذیر است.» (منبع)

در تعریف استیو بلنک سه نکته‌ی کلیدی درباره‌ی ویژگی های استارتاپ وجود دارد:

نخست این‌که مجموعه‌های استارتاپی هنوز در وضعیت ابهام هستند و مدل کسب و کار خود را کشف نکرده‌اند. یعنی هنوز دقیقاً‌ نمی‌دانند محصول‌شان چیست و مشتریان‌شان چه کسانی هستند و چگونه قرار است با ارائه‌ی محصول به مشتریان خود، ارزش ایجاد کنند.

دومین ویژگی استارتاپ این است که شرکتهای استارتاپی به دنبال یک مدل تکرارپذیر (Repeatable Business Model) می‌گردند. یعنی مدلی که بتوانند به سادگی آن را از یک محصول به محصول دیگر توسعه دهند (به دیجی‌کالا فکر کنید که توانست ایده استارتاپی خود را از فروش لوازم دیجیتالی را به لوازم خانه و بعداً انواع محصولات توسعه دهد و همان بازی را در بازارهای دیگر تکرار کند).

سومین ویژگی استارتاپها این است که مدل کسب و کار آن‌ها مقیاس پذیر است (Scalable Business Model). یعنی همان کاری را که امروز مثلاً برای ۵۰ مشتری انجام می‌دهند، به صورت بالقوه بتوانند برای ۵۰۰۰ یا ۵۰۰۰۰۰ مشتری هم انجام دهند.

  • تعریف استارت آپ توسط “اریک ریس”

اریک ریس در کتاب Lean Startup که با عنوان «نوپای ناب» به فارسی ترجمه شده است، استارتاپ را چنین تعریف می‌‌کند: «استارت آپ یک نهاد انسانی است که برای ارائه یک محصول یا خدمت جدید در شرایطی که ابهام بالایی وجود دارد به وجود آمده است.»

او تأکید می‌کند که استارتاپ یک «نهاد / Institution» است و نه یک محصول. به بیان دیگر، استارتاپ نگاهی فراتر از محصول داشته و مدام در پی رشد و کشف قلمروهای تازه باشد.

ابهام کلمه‌ی کلیدی در تعریف اریک ریس است و او تأکید می‌کند که برای غلبه بر این ابهام،‌ مدیران استارتاپی باید به سراغ «یادگیری بر پایه‌ی اعتبارسنجی» بروند. یعنی هیچ فرضی را به شکل مطلق، درست در نظر نگیرند و در هر مرحله با آزمودن فرض‌هایشان زمینه‌ی برداشتن گام بعدی را فراهم کنند.

در نگاه اریک ریس (و همین‌طور استیو بلنک) این آزمودن فرضیه‌ها بسیار مهم هستند. حتی اگر باعث شوند استارتاپ برنامه‌ی فعلی خود را متوقف کند و مسیر تازه‌ای در پیش گیرد. به همین علت، اصطلاح Fail Fast در اکوسیستم استارتاپی (یا اگر دقیق‌تر بگوییم: جامعه استارتاپی) رواج یافته و طرفداران فراوانی دارد.

چرا راه اندازی استارت آپ جذاب است؟

در این قسمت می‌خواهیم به یکی از ابهاماتی که در بند اول این مقاله به وجود آمد پاسخ دهیم. شاید برای شما نیز این سؤال پیش آمده باشد که چرا اغلب کسانی که قصد راه اندازی یک کسب‌و‌کار دارند، ترجیحاً از لفظ و مفهوم استارت آپ برای آن استفاده می‌کنند؟ باید بپذیریم که این موضوع بیشتر جنبه روانی دارد و البته در برخی موارد نیز، حمایت دولتی از برخی شرکت‌ها باعث می‌شود که این برچسب را بر روی کسب‌و‌کار خود بچسبانند.

اگر ما راه اندازی استارت آپ را به عنوان شروع یک کسب‌و‌کار جدید در نظر بگیریم، جنبه روانی این موضوع بیشتر از این مسئله نشأت می‌گیرد که همه انسان‌ها به دنبال چالش‌های جدید و در حقیقت دیده شدن هستند. وقتی که شخصی اقدام به تولید یک محصول جدید و جذاب در سطح جامعه می‌کند، تعداد کسانی که این محصول را انتخاب می‌کنند و به عنوان انتخاب اول خود در نظر می‌گیرند، تعیین کننده میزان موفقیت استارت آپ است. بنابراین وقتی که شخصی بر روی یک کار جدید ریسک می‌کند و در تصور خود به این نتیجه می‌رسد که محصول مورد نظر باعث دیده شدن و حتی برند شدن آن می‌شود، سعی می‌کند که به شکل‌های مختلفی این کار را مطرح کند.

با این تفاسیر، مفاهیمی مانند:

  •  تازه بودن،
  • دیده شدن،
  • امتیازات دولتی برای استارت آپ ها،
  • منحصر به فرد بودن،
  •  جنبه‌های روانی،
  •  و تمایل به رسیدن به موفقیت از صفر تا صد،

 اصلی‌ترین دلایلی هستند که بیشتر افراد به راه اندازی یک کسب‌و‌کار جدید و استارت آپ متمایلند.

تفاوت استارتاپ با کسب و کار

شما به این سطح از محتوا دسترسی ندارید و یا وارد اکانت خود نشدید. بخشی از محتوا مختص اعضاء و مشترکین می‌باشد.

ورود یا عضویت

restricet content notice 3 دیزاین کلاب

خرید یا تمدید اشتراک | ورود یا عضویت

.: برای دانلود کاتالوگ آشنایی بامحتوای دیزاین کلاب اینجا کلیک کنید :.

 

استارتاپ‌های یونیکورن

تبدیل شدن به یک نام مشهور در دنیای تجارت کار ساده‌ای نیست و هر استارتاپی نمی‌تواند با سرعت رشد کند. اگر نگاهی به آمارها بیندازید خواهید دید که برای تأسیس یک شرکت نیاز به یک تیم شجاع و بااستعداد دارید، زیرا بیشتر از ۵۰ درصد استارتاپ‌ها در پنج سال اول فعالیت و بیش از ۷۰ درصد آن‌ها در ده سال اول شکست می‌خورند. واقعیت این است که تنها تعداد کمی از استارتاپ‌ها هستند که چالش‌های دنیای سرمایه‌گذاری را پشت سر می‌گذارند و به حیاتشان ادامه می‌دهند. در میان این استارتاپ‌ها هم تعداد بسیار اندکی هستند که پا به دنیای استارتاپ‌های یونیکورن یا همان تک‌شاخ‌ها می‌گذارند، یعنی به ارزشی بیش از یک میلیارد دلار دست پیدا می‌کنند.

این روزها رشد دنیای سرمایه‌گذاری بسیار سریع است و در شش‌ماهه‌ی اول ۲۰۲۰، شصت‌وشش استارتاپ به این گروه افزوده‌ شده‌اند. در حال حاضر بیش از ۶۰۰ استارتاپ تک‌شاخ در سراسر جهان وجود دارد که ارزش مجموع آن‌ها کمتر از ۲۰۰۰ میلیارد دلار است. رویای هر استارتاپی تبدیل شدن به یونیکورن است اما چگونه می‌شود به چنین هدفی دست پیدا کرد؟ در ادامه‌ی این مقاله درباره‌ی مشخصات استارتاپ‌های یونیکورن، از موقعیت جغرافیایی تا صنایعی که این استارتاپ‌ها در آن رشد می‌کنند، صحبت خواهیم کرد.

چه چیزی یک استارتاپ را به یک یونیکورن تبدیل می‌کند؟

شما به این سطح از محتوا دسترسی ندارید و یا وارد اکانت خود نشدید. بخشی از محتوا مختص اعضاء و مشترکین می‌باشد.

ورود یا عضویت

restricet content notice 3 دیزاین کلاب

خرید یا تمدید اشتراک | ورود یا عضویت

.: برای دانلود کاتالوگ آشنایی بامحتوای دیزاین کلاب اینجا کلیک کنید :.

نقشه‌ی پراکندگی استارتاپ‎‌های یونیکورن در جهان

سرزمین یونیکورن‌ها در دهه‌ی گذشته گسترش پیدا کرده و دیگر به استارتاپ‌های مستقر در آمریکا محدود نمی‌شوند، البته همچنان چین و آمریکا مهم‌ترین خواستگاه آن‌هاست. در این کشورها علاوه بر یونیکورن می‌توانید دکاکورن یعنی استارتاپ‌هایی با ارزش بیش از ده میلیارد دلار و هکتوکورن یعنی شرکت‌هایی با ارزش بیشتر از ۱۰۰ میلیارد دلار را هم پیدا کنید.

بیشتر تک‌شاخ‌های آمریکا در منطقه‌ی خلیج سانفرانسیسکو، شهر نیویورک و مناطقی مانند بوستون، سیاتل و کالیفرنیای جنوبی قرار دارند. البته این طبیعی است زیرا کالیفرنیا کانون نوآوری در آمریکاست و نزدیک بودن به بزرگ‌ترین بازار دنیا یعنی وال استریت هم برای کسب‌وکارها منافع زیادی دارد.

یونیکورن‌ها در ۲۰۲۰

سال ۲۰۲۰ سالی است که بیش از ۶۰ یونیکورن به دنیای یونیکورن‌ها اضافه شدند. این تک‌شاخ‌ها از صنایع مختلفی آمده‌اند و تنوع آن‌ها به‌قدری زیاد است که نمی‌توان صنعتی را به‌عنوان رهبر این زمینه در نظر گرفت، فین تک، مد، غذا، سلامتی، حمل‌ونقل، بیوتکنولوژی و … بخش‌هایی هستند که یونیکورن‌های جدید را معرفی کرده‌اند.

بررسی یونیکورن‌ها بر اساس صنعت

فقط با نگاهی به ۲۰۲۰، تشخیص الگویی برای صنایعی که یونیکورن‌ها از دل آن بیرون آمده‌اند سخت است. در ادامه تلاش می‌کنیم درباره‌ی ارزشمندترین شرکت‌ها حرف بزنیم.

ارزشمندترین شرکت خصوصی جهان شرکت چینی bytendance است که ارزشی معادل ۱۴۰ میلیارد دلار دارد. شرکت بعدی Didi Chuxing است که درزمینه‌ی نرم‌افزارهای اتوماتیک فعالیت می‌کند. این کمپانی در اواخر ۲۰۱۹ به ارزشی معادل ۶۲ میلیارد دلار دست پیدا کرد.

پس‌ از این دو شرکت چینی، شرکت Space X ایلان ماسک است که ارزش آن ۴۲ میلیارد دلار است. شرکت پردازش پرداخت آنلاین stripe گزینه‌ی بعدی است که ارزش آن معادل ۳۶ میلیارد دلار است. اپلیکیشن چینی به اشتراک‌گذاری ویدیو Kuaishou با ارزش ۱۸ میلیارد دلار در رده‌ی بعدی قرار دارد.

کارآفرینان دائماً از خود می‌پرسند چه بخش‌هایی با احتمال بیشتری تک‌شاخ تولید می‌کنند. مطمئناً هیچ پاسخ دقیقی برای این سؤال وجود ندارد اما اگر نگاهی به این شرکت‌ها در طول زمان بیندازیم این شرکت‌ها بیشتر از چهار فضای مختلف بیرون می‌آیند:

    • Fintech: فین‌تک شامل تمام فناوری‌های مالی وابسته به اینترنت است، ۱۵ درصد تک‌شاخ‌های امروزی از این حوزه آمده‌اند.

    • تجارت الکترونیک: ۱۳ درصد شرکت‌های یونیکورن دنیا از حوزه‌ی تجارت الکترونیک بیرون آمده‌اند.

    •  پس از حوزه‌های بالا، هوش مصنوعی و رباتیک ۱۰ درصد و سلامت ۸ درصد شرکت‌های یونیکورن دنیا را در دست دارند.

حوزه‌های ژنتیک، تصویرسازی و فناوری‌های فضایی دیگر حوزه‌هایی هستند که یونیکورن‌ها از آن سر درآورده‌اند.

نفر بعدی چه کسی است؟ یونیکورن‌های در حال ظهور

استارتاپ‌های با ارزش امروزی از گسترش تلفن همراه و فضاهای ابری ارزان‌قیمت سود زیادی به دست آورده‌اند. در حقیقت امپراتوری بین‌المللی آن‌ها روی سرویس‌هایی مانند تحویل غذا، تاکسی و هتل که از پیش وجود داشته‌اند بنا شده است و برای این خدمات اپلیکیشن‌های مختلف ساخته‌اند. اما نسل جدیدی از استارتاپ‌ها در حال ظهور است، نسلی که کمی متفاوت به نظر می‌رسد.

در پنج سال گذشته، مجله‌ی معتبر فوربس استارتاپ‌هایی را که در آستانه‌ی یونیکورن شدن هستند بررسی کرده است، نتایج این بررسی‌ها جالب‌توجه است. بسیاری از یونیکورن‌های آینده روی صنایع نرم‌افزاری تمرکز کرده‌اند. حوزه‌های امنیت سایبری، سیستم بانکی و شرکت‌هایی که در زمینه‌ی به‌کارگیری علم در زندگی فعالیت می‌کنند، حوزه‌های فعالیت این شرکت‌ها خواهند بود. شاید این تک‌شاخ‌ها به‌اندازه‌ی نسل گذشته جذاب و باشکوه نباشد اما واقعیت این است که بسیاری از این صنایع، غول‌های بزرگی هستند که ما در زندگی و تجارت خود به آن‌ها احتیاج داریم و آن‌ها باید مدرن و به‌روز شوند.[/restrict]

جمع بندی

اگر بخوام از تمام این تعاریف یک جمع بندی بکنم میگم:

 به طور کلی، استارت آپ به پروژه‌هایی گفته می‌شود که در جریان آن، یک ایده خام، به کمک تلاش و کوشش یک گروه به تولید یک محصول می‌انجامد و زمینه برای فروش آن محصول فراهم می‌شود.

در واقع، استارت آپ تمامی مسیر از صفر تا صد را طی می‌کند و تمامی مراحل را به صورت آزمون و خطا و یا یادگیری اصول و مبانی پایه آن انجام می‌دهد.

 با وجود متنوع بودن تعریف استارتاپ، تعریفی که استیو بلنک ارائه کرده بنظرم تعریف خیلی درستیه، ویژگی کلیدی تعریف بلنک اینه که استارتاپ هنوز در جستجوی بیزینس مدل هست و نتونسته مدل کسب و کار خودش رو کشف کنه؛

مشکلی که من همیشه در ذهن خودم دارم اینه که کسب و کارهایی هستند که الان پنج،‌ شش یا ده سال از تأسیس‌شون گذشته و الان نه‌تنها مدل کسب و کارشون مشخص شده،‌ بلکه دیگه خودشون به حاکمان بازار تبدیل شده‌ا، درسته که در زمان شروع یک استارت آپ بودن اما امروز دیگه نمیشه استارت آپ خطابشون کرد؛به تعبیر استیو جابز،‌ دیگه نه‌تنها دزد دریایی نیستن، بلکه الان خودشون کشتی‌های بزرگ رو گرفته‌ان و نیروی دریایی تشکیل دادن و مواظبن که دزدهای دریایی تازه (رقبای جدید) نتونن در برابرشون رشد کنن.

مدتی پیش تعریف سارنن اشتاین بارث (Sarnen Steinbarth) رو دیدم و با وجودی که فرد معروف و صاحب‌نامی نیست،‌ حس کردم ایده‌ی استیو بلنک رو به شکل زیباتر و شفاف‌تری گفته و شاید برای جامعه‌ی ما که خیلی‌ها سعی می‌کنن خودشون رو به عنوان استارتاپ جا بزنن (يا دوست ندارن این عنوان رو رها کنن) مفیدتر باشه؛ اشتاین‌ بارث می‌گه: «استارتاپ کسب و کاریه که هنوز موفق نشده» یا به تعبیر دیگه «شرکتی که هنوز فاز موفقیت رو تجربه نکرده.»
با این تعریف،‌ شاید ساده‌تر بتونیم شرکتهایی رو که دیگه از فاز استارتاپی عبور کرده‌ان، تشخیص بدیم و کنار بذاریم.

شرکت‌های نوپا و استارتاپ ها می‌توانند در هر شکلی و به هر اندازه‌ای ایجاد بشن اما سرمایه گذارها به به طور کلی به آن دسته از شرکت‌های نوپایی جلب می‌شوند که مقیاس پذیرتر هستند؛

 حال ممکن است شروع مفهوم استارت آپ به صورت یک کار علمی خیلی پیچیده مانند یک اختراع سخت در حوزه نرم افزاری باشد، یا یک گروه بازاری تصمیم به تغییر در یک محصول خیلی ساده بگیرند و زمینه ورود آن به بازار به عنوان یک محصول جدید را فراهم کنند.

پس لازم است که دوباره تکرار کنیم، ایده‌های موفق استارت آپی یا استارت آپ های موفق جهانی و استارت آپ های موفق ایرانی لزوماً بر روی کارهای علمی پیچیده کار نمی‌کنند؛ بلکه در تولید یک محصول و در فروش آن به مشتری، موفق‌تر از سایرین هستند.

مفید بود؟

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *