سوالاتی که به شفافتر فکر کردن مسئله کمک میکند
اگر سالها پیش از من سوال میشد که مدیریت محصول را در ۲ کلمه تعریف کن پاسخ میدادم: حل مسئله.
مشکل اشتیاق داشتن به حل مسئله این است که وقتی مسئلهای را میدیدم بلافاصله به یک سوال غریزی میرسیدم: من چگونه میتوانم این مسئله را حل کنم؟

من به راحتی به تعداد زیادی از مسائل جذب میشدم و این به این معنا بود که:
- در مسیر حل حجم بالایی از مسائل به تنهایی، خسته و فرسوده میشدم.
- وقتی نمیتوانستم منابع کافی برای حل مسئله پیدا کنم ناامید میشدم.
- قبل از اجرای راه حل خسته میشدم چون علاقهمند به یک مسئله دیگر میشدم.
اما بعد از کلی آزمون و خطا روش درست را پیدا کردم. اگر حالا از من بپرسید که کار من چیست میگویم: تولید حداکثری ارزش.یعنی حل کردن مسائلی که ارزش حل دارند به روشی که بیشترین ارزش را برای مشتری به ارمغان بیاورد.
با تمرکز بر تولید حداکثری ارزش، ما “مسئله حل کن” ماهرتری هم خواهیم شد.

در ادامه سوالاتی که به شفافتر فکر کردن مسئله شما کمک میکند را در چند بخش مختلف مطرح میکنم اما این مطلب تمامش میخواد بگه قبل از اینکه بپری وسط راهحل دادن، یه دقیقه صبر کن. واقعاً فهمیدی مسئله چیه؟
یه طراح حرفهای هیچوقت از مرحلهی «تعریف مسئله» سرسری رد نمیشه. چون میدونه اگه صورت سؤال اشتباه باشه، بهترین جواب هم غلطه.
کلید ورود به تفکر شفاف، پرسیدن سوالهای درسته.
🧠 سوالاتی که مسئله رو شفاف میکنن (در ۴ دسته)
جمعبندی: حرفهایتر فکر کنیم
این سوالها رو فقط یه بار نپرس! هر بار که چیز جدیدی فهمیدی، دوباره برگرد به سؤالها. تعریف مسئله یه فرآیند تکرارشوندهست.
- از Stakeholderها، تیم فنی، مارکتینگ، پشتیبانی، و مخصوصاً خود کاربر سؤال بپرس. هرکدومشون یه تکه از پازل دستشونه.
- اگه میتونی، سوالات رو تبدیل کن به Assumption و بعد تستشون کن با داده یا مصاحبه.
📌 تمرین پیشنهادی
یه مشکلی که توی پروژهات هست (یا بود) رو بنویس. بعد این سوالات رو روش پیاده کن و دوباره بازنویسی کن اون مسئله رو. ببین تعریف دقیقتر چه چیزهایی رو روشنتر کرد؟
پیشنهاد: توی تیمتون یه بار کل جلسه رو فقط به «پرسیدن سوال» اختصاص بدید، نه جواب دادن!
برو سراغ سوالات، نه فقط جوابها. چون اگه درست بپرسی، جواب خودش پیداش میشه.
✨ پرسش خوب = نیمی از حل مسئله حل شدهس.