زیبایی شناسی چیست؟ طراحی در مقابل تزئینات
تعیین مرز میان دو قلمرو تزئین و طراحی از گذشته بین طراحان، هنرمندان و پژوهشگران موضوع بحث و مناقشه بوده است. بهرغم آنکه این دو اصطلاح اغلب همسان درنظر میآیند و بهجای یکدیگر بهکار میروند، تفاوتهای ظریفی بین آنها وجود دارد. هم طراحی و هم تزیین بر جنبههای دیداری محیطِ اطراف ما تأثیر میگذارند، بااینحال، واقعیت آن است که اهداف متفاوتی را دنبال میکنند. با واکاوی دقیق، به تمایزات موجود میان این دو پی خواهیم برد.
زیباییشناسی (به انگلیسی: Aesthetic) مفهومی در رابطه با مصرفکننده هنر است، هر انسان ادراکی از زیبایی دارد که با دیدن یک اثر هنری به دست میآید، زیباییشناسی رابطه نزدیکی با مفهوم فلسفه هنر دارد اما متفاوت از اونه، زیبایی در دیدگاه ملتها، فرهنگها و اقوام و افراد متفاوت به اشکال گوناگونی تعریف میشود؛ لذا نمیتوان یک تعریف واحد و جهانشمول از آن ارائه کرد، اما چندین فیلسوف برجسته تاریخ از جمله بورک، کانت و هگل نظریاتی پیرامون زیبایی شناسی مطرح کردهاند؛
زیبایی شناسی، هنر یا فلسفه؟
در وهله اول شنیدن این جمله زیاد نامفهوم بنظر نمیاد،، اما وقتی یکم بیشتر مورد توجه قرارش میدیم، میبینیم وسط بحثای فلسفی گیر کردیم… بله در واقع زیبایی شناسی شاخه از فلسفه اس که به ماهیت زیبایی ، سلیقه، هنر میپردازه ، همچنین زیباییشناسی قابلیتیِ برای درکِ بهترِ ادراکات و همچنین پدیدههای سخت مانند تندیس و پدیدههای نرم مانند موسیقی که باعث تغییر در روحیه و نگرش فرد میشه اس…. سؤالی که در اینجا میخوام مطرح کنم اینه که آیا زیبایی و زیبایی شناسی مطلقِ یا نسبی؟یعنی آیا اون چیزی که زیبا است فی ذاته زیباست یا نه، قطع نظر از اینکه انسانی زیبایی آن را درک بکند یا درک نکنه! مثل خیلی چیزها که در عالم وجود داره، مثلا قله دماوند وجود دارد و مرتفع ترین قله ها در این منطقه است، خواه انسانی در عالم باشد که آنرا درک بکند یا نباشد آن فی حد ذاته برای خودش وجود داره؟آیا زیبایی هم حقیقتی است که وجود دارد یا یک رابطه مرموزه بین فرد ادراک کننده و ادراک شده؟
تقریبا تمام افراد بشر (به غیر از معدود افرادی که دچار بیماری های خاصی هستند) از زیبایی لذّت می برند و همواره سعی می کنند تا زیبایی را در هر زمینه ای جستجو کرده و به آن دست یابند. در این میان برخی افراد به دلایلی چون مشغله کار و امور روزمره زندگی، تفکرات خاص، عدم صرف وقت و هزینه، عدم داشتن مهارت و یا پشتکار و… از جستجو و یا خلق زیبایی دست کشیده و تنها به استفاده از یافته های دیگران در این زمینه بسنده می کنند.نقطه مقابل این افراد، گروهی هستند که بنابر احتیاجات روحی و یا تمایلات و نیازهای خاص شخصی، همواره در پی خلق زیبایی هستند. اما آیا این قبیل افراد دارای خصوصیت منحصر به فردی هستند که توانایی خلق زیبایی را دارند؟ چه چیزی در تفکر این افراد وجود دارد که آنها را از دیگران متمایز می کند؟
در نگاه اول پاسخ به این سوال کمی مشکل می نماید اما با کمی صحبت در مورد مقوله زیبایی یا زیبایی شناسی خود به روشنی پاسخ آن را در خواهید یافت.
واژه زیبایی شناسی در فرهنگ
در فرهنگ فارسی عمید، واژه “زیبا” چنین معنا شده است:زیبا – زیبنده، زیبان، نیکو، خوب، خوشنما، خوبرو. همچنین در روان شناسی واژه Aesthetics به معنای زیبایی شناختی است. اگرچه بشر پس از سالیان سال زندگی در کره خاک طبق تجربه و تحقیق به الگوهایی (چون تناسبات، هم نشینی یا کنتراست رنگ ها، فرم ها و…) برای خلق زیبایی دست یافته است ولی هرگز هیچ انسانی نتوانسته است تعریف دقیقی از زیبایی ارائه دهد.
حتما تابحال دیدید که انسانی، شی یا انسان دیگری ( معشوقش ) در نظرش فوق العاده زیبا است، و حال آنکه یک انسان دیگر او را زیبا نمی بیند پس معلوم می شود به قول این اشخاص زیبایی حقیقت مطلقی نیست، یعنی ممکن است یک انسان در نظر انسانی در نهایت زیبایی باشد، و همان انسان در نظر انسانهای دیگر اصلا زیبایی نداشته باشه؛ داستان معروف مجنون همین است مجنون که در وصف لیلای خودش اینهمه شعر و غزل گفت، هارون الرشید خیال کرد لیلا لعبتی است که نظیر او در دنیا پیدا نمی شود وقتی آن لیلای بدوی وحشی را از بیابان آوردند دید یک زن عادی سیاه سوخته ای است که اصلا هیچ قابل توجه نیست.
به مجنون گفت روزی عیبجوئی *** که پیدا کن به از لیلا نکویی
که لیلا گر چه در چشم تو حوری است *** به هر عضوی ز اعضایش قصوری است
چو مجنون این سخن بشنید آشفت *** در آن آشفتگی خندان شد و گفت
تو مو بینی و مجنون پیچش مو *** تو ابر و او اشارتهای ابرو..
.گر در کاسه چشمم نشینی *** بجز از خوبی لیلی نبینی
این هم خودش مسئله ای که ثابت میکنه بر خلاف آنچه انسانها خیال می کنند که زیبایی، عشق می آفریند، بر عکس : عشق، زیبایی می آفرینه،یعنی اول زیبایی وجود نداره که بعد در اثر زیبایی، عشق ایجاد بشه، اول عشق وجود پیدا می کند و بعد عشق زیبایی رو خلق می کنه؛ البته این یک نظر افراطیِ نمی شود وجود زیبایی را در خارج به کلی انکار کرد؛اگر هیچ سنجه ای برای تشخیص زیباتر نیست، پس مثلا یک دیزاینر، یک آرتیست چطوری داره تصمیم میگیره؟ بنظرم من یکسری قرارداد ها به مرور زمان به وجود اومده که چه چیزهایی زیباس و چه چیزهایی نیست …و اگر سنجه هایی هستند که می توان تا حدودی زیباتر را تشخیص داد، پس باید بپذیریم که زیبایی تماماً نسبی نیست؛ درواقع خود تعریفی که از زیبایی ارائه می شه می تونه دامنهٔ بحث رو بسیار وسیع یا بسیار محدود کنه؛ به علاوه برخی سعی کرده اند زیبایی را در یک موضوع عینی به خصوص جستجو کنن: مثلاً در انواع مختلف هنر، درانسان، اشیاء، طبیعت و چیزهای دیگر.
«زیباییشناسی به معنای وسیع کلمه نظریهای است در باب زیبایی، به هر دو معنای جلوه زیبایی یعنی زیبایی طبیعی و زیبایی هنری»
و دائره المعارف بریتانیکا در توضیح این واژه، نوشته است:
“مطالعات فلسفی در حوزه زیبایی و سلیقه”. بنا به توضیح دائرهالمعارف فلسفه اینترنتی، زیبایی شناسی به شکل دقیق، نظریه زیبایی یا به گونهای بسیار وسیع تر فلسفه هنر را بیان می کند”
براستی چگونه می توان تمام پدیده ها و اشیاء جهان پیرامون را بطور قاطع به دو قطب زیبا و زشت تقسیم کرد؟ فیلسوفان و هنرمندان از ابتدای تاریخ بر سر زیبایی اختلاف نظر داشتند به صورتی که افلاطون زیبایی را هماهنگی اجزا با کل میدانست و اون رو به دو نوع زیبایی طبیعت و زیبایی هندسه، خط و دایره تقسیم میکرد.
- زیبایی هندسی که افلاطون بنیان گذارش بود رو لوکوربوزیه زیبایی مهندسی نامیده.
- هگل بر اساس نظریات افلاطون، قائل به دو نوع زیبایی طبیعی و هنری بود.
- تئوری کانت از زیبایی ناب، چهار جنبه را درنظر داشت: آزادی از مفاهیم، عینیت، بیعلاقگی بیننده، و الزام آن.
در هر حال تصدیق یقینی برای وجود خارجی زیبایی بسیار مشکله، از قرن هیجدهم به بعد، مفهوم زیبایی بیشتر جنب روانشناسی به خود گرفت و در ارتباط با ادراک دیده شد. از آنجایی که عوامل روانی و اجتماعی بر ادراکات انسان اثرات مهمی بر جای میذارن، در احساس او از زیبایی نیز مؤثرن. ارزش زیبایی شناختی یک فضا هنگامی قابل ادراک میشود که بتواند خود را به عنوان یک موجود مستقل از ذهن برای ناظر مطرح کرده و ذهن او را به فعالیت وا دارد. رابط کاربری محصول ما و عناصر زیبایی شناسانه اون یک هویت به محصول ما میبخشن که بهش میگیم هویتبصری محصول که در دروس آینده بهش بیشتر میپردازیم.
طراحی در مقابل تزئین
لابد شما هم تابهحال بسیار دیدهاید و شنیدهاید که برای لاک زدن ناخن، چیدن و آراستن سفره، ویترین، گل، صحنه، و کارهایی اینچنین از لفظ «طراحی» یا «دیزاین» استفاده میشود. شباهت نسبی تزیین و طراحی بسیاری را به اشتباه میاندازد، اما این دو ــ در مواجهه با فضاها و مصنوعها ــ نقشهای متمایزی از یکدیگر ایفا میکنند.
طراحیْ فرایند خلق یک شیء یا فضای کاربردی و زیبا ــ از ایده تا انتها ــ است، و رهیافت جامعی دارد که دربرگیرندهٔ درک نیازهای کارفرما، طراحی فضا، انتخاب مصالح، و کاربست عناصر مختلفی همچون نورپردازی، مبلمان و ترکیب رنگهاست. طراحان، هنگام خلق فضاها یا اشیاء، به ساختار کلی، ارگونومی، کاربردپذیری و نحوهٔ مواجهه و تعامل افراد با آنچه در حال طراحیاش هستند میاندیشند. طراحی اساساً با حل مسئله و کارایی تعریف میشود؛ به این هدف که محصول نهایی نهتنها زیبا، که کاربردی و پایدار نیز باشد.
از سوی دیگر، آرایهگری یا تزئین عمدتاً بر آراستن و زینتبخشی تمرکز دارد، و شامل برگزیدن و کنار هم گذاشتن مبلمان و رنگها، و افزودن عناصری همچون آثار هنری، لوازم تزیینی و منسوجات است. از منظری، تزیین بخش مهمی از فرایند طراحی بهحساب میآید، اما واپسین مرحلهٔ آن، و معمولاً کاری است که بهقصد زیباتر کردن و بهبود بخشیدن به فضایی ‹کاربردی› و ‹بهدرستی برنامهریزیشده› انجام میشود. آرایهگران تمرکزشان را معطوف به ایجاد حسوحال یا زیباییِ مبتنی بر سلیقهای خاص میکنند و اغلب، با بهروز کردن یا دگرگون ساختن ظاهرِ فضاهای موجود، بدون ایجاد تغییرات اساسی و ساختاری، به هدف خود دست مییابند.
تزئین چیست؟
تزئین، یا آرایهگری، به معنای آراستن و زیباتر کردن فضاها یا اشیاء است و به فرایندِ افزودن عناصری به یک شیء یا فضا، برای افزایش جذابیت دیداریاش گفته میشود، بدون اینکه لزوماً کارکرد یا ساختارِ اصلی آن را تغییر دهد یا در آن دخلوتصرفی کند. تلاشی است تا ــ با افزودن جزئیاتی ازقبیل آرایهها و آذینها ــ کاری کند که چیزی، و یا جایی، گیراتر بهنظر برسد، یا واجد حالوهوای خاصی شود.
تزئین
- بر افزایش جذابیت زیباییشناختی یک فضا یا شیءِ موجود تمرکز دارد.
- از آرایهها و آذینها، رنگها، بافتها و الگوها، برای ایجاد حسوحالی خاص، استفاده میکند.
- در انتخابها، سلیقه و مُد روز را اولویت قرار میدهد.
- ممکن است موقتی یا دائمی باشد.
طراحی
- برای حل مسائل، راهحلهای کاربردی و زیبا ارائه میدهد.
- در کنار زیباییشناسی، معطوف به عوامل دیگری همچون تجربهٔ کاربری، ارگونومی و کارایی است.
- اغلب رهیافتی تحلیلی و متمرکز به حل مسئله دارد.
- بهدنبال راهحلهای بلندمدت است.
بایستی بدانیم، هرچند تزیین و طراحی هردو مبتنی بر زیباییشناسیاند، اما تفاوت اساسی آنها در وسعت و کارکردشان نهفته است. تمرکز تزیین، در درجهٔ اول، بر جاذبهٔ دیداری است، درحالیکه طراحیْ نگاه و ملاحظات جامعتری دارد و کارایی، کاربردپذیری و پایداری را نیز دربر میگیرد.اشتباه رایج در کاربرد واژگان ‹تزیین› و ‹طراحی›، بهویژه درزمینهٔ «طراحی داخلی»، نشان از ضرورت شناخت دقیق آنها و بازشناسیِ مفهومشان از یکدیگر دارد.
زیبایی شناسی در طراحی محصول
شما به این سطح از محتوا دسترسی ندارید و یا وارد اکانت خود نشدید. بخشی از محتوا مختص اعضاء و مشترکین میباشد.
خرید یا تمدید اشتراک | ورود یا عضویت
.: برای دانلود کاتالوگ آشنایی بامحتوای دیزاین کلاب اینجا کلیک کنید :.
جمع بندی
واژه زیبایی و تزئین درست مانند واژه خوشبختی تعریف فرمول واری ندارد. هریک از ما خوشبختی را به گونه ای تجسم می کند و گرچه عناصر و المان های موجود در این تجسم رویاگونه در ذهن افراد مختلف در زمینه هایی چون داشتن محبوب رویایی، ثروت، عشق، سلامت، قدرت، محبوبیت و…شباهت های بسیاری باهم دارند، اما مطمئناً هیچ یک از ما با وجود تمامی این شباهت ها آن اندازه که تصّورات خودمان در زمینه خوشبختی برایمان لذت بخش است، نمی توانیم از تجسم پدر، مادرو یا دوستمان در این زمینه لذت ببریم و این همان نکته ظریفی است که نشان دهنده منحصر به فرد بودن تک تک انسان هاست؛ تفاوت های اساسی در عین داشتن شباهت های بسیار!
تزیین، یا آرایهگری، به معنای آراستن و زیباتر کردن فضاها یا اشیاء است و به فرایندِ افزودن عناصری به یک شیء یا فضا، برای افزایش جذابیت دیداریاش گفته میشود، بدون اینکه لزوماً کارکرد یا ساختارِ اصلی آن را تغییر دهد یا در آن دخلوتصرفی کند. تلاشی است تا ــ با افزودن جزئیاتی ازقبیل آرایهها و آذینها ــ کاری کند که چیزی، و یا جایی، گیراتر بهنظر برسد، یا واجد حالوهوای خاصی شود. به بیان ساده، زیباییشناسی به این سؤال میپردازد که آیا کلماتی همچون «زیبا» یا «زشت» را میتوان به اشیاء خاص نسبت داد ــ و اگر میتوان، به چه صورتی؟ یا اینکه، آیا احیاناً این خصایص فردی و اجتماعی ما نیستند که باعث میشوند تعبیر زیبا یا زشت از چیزها داشته باشیم؟هیچ محصول و به بیان دیگر هیچ شیئی وجود نداره که مورد استفاده انسان باشه ، بدون داشتن ویژگی های اصیل در علم طراحی محصول ، اعم از :
- عناصر زیبایی شناسانه ( فرم ، بافت و رنگ )
- رعایت تناسبات اندام سنجی در ابعاد و فرم محصول ( ارگونومیک )
- کارکرد فنیِ صحیح محصول ( نسبت به ماموریت هایی که برای انجام آنها طراحی و ساخته می شود )
- تناسب همه جانبه اون محصول با دیگر محصولات ( عناصر موجود در محیطی که محصول توسط کاربر در آن محیط به کار گرفته خواهد شد)
- صرفه اقتصادی ( قیمت اون نسبت به نمونه های مشابه )و…
رعایت نکردن این قواعد در طراحی باعث میشه محصول مورد استقبال مصرف کنندگان قرار نگیره و پروژه تجاری سازی ایده ، با شکست مواجه می شه، ما میخوایم طراحی رو طوری یاد بگیریم که هم خودمون از محصول مون راضی باشیم، هم کارفرما و هم کاربرهایی که از محصول ما استفاده میکنن!