هنر و دیزاین، دیزاینر و هنرمند

من در طول این عمری که از خداوند گرفتم با هر دو نوع از پروژه های هنری و دیزاین محور سرو کار داشته و دارم، و با تکیه به همین تجربیات نمیتونم مقوله دیزاین و هنر رو جدا از هم بدونم و در عین حال نمیشه یکی دونستشون؛
یکی از موضوعاتی که برای خودمم وقتی بهش پی بردم خیلی جالب بود، تفاوت هاییِ که دیزاین وهنر و دیزاینر با هنرمند میتونه داشته باشه،
البته راجع به هنر و ماهیت اون در این صفحه هم بیشتر توضیح دادم که دیگه توضیحش در این مقاله نمیگنجه، توصیه میکنم این مقاله رو هم بخونید، همونطور که پیشتر گفته شدرشته دیزاین ترکیبی از علم، هنر و صنعتِ و در عین حال با هرکدام تفاوت هایی هم داره!
در ادامه برخی از این تفاوت ها و شباهت هایی که دیزاین و هنر میتوننن داشته باشن رو بررسی میکنیم و در گام بعدی دیزاین و صنعت رو بررسی میکنیم؛
هنر و دیزاین Art vs Designer
همونطور که در گام های قبلی اشاره شد “دیزاین” بیشتر زمانی مطرح می شود که ما با “محصول” و “کاربر” سروکار داریم، اینکه چطور و چگونه محتوا رو به شکلی بصری طراحی کنیم تا مخاطب بتونه به بهترین شکل با محصول ارتباط برقرار کنه، طراحی صفحات وب و یا صفحه آرایی مجلات از این جمله است.
“دیزاین هنری” قلمرو مشترکی است بین “دیزاین” و هنر که موفق ترین پروژه ها معمولا در این قلمرو یافت می شوند.
زمانی که به خلاقیت و جریان آزاد اندیشه در کار “دیزاین” نیاز داریم ، می توان “دیزاین” را با هنر درگیر کرد، از بخش های مشترکی که بین هنر و “دیزاین” وجود دارد ، میتونیم به تئوری رنگ ها و مبانی هنرهای تجسمی و … اشاره کنیم؛زمانی که ما بخواهیم یک مزه منحصر به فرد به دیزاین خود اضافه کنیم ، هنر بسیار کاربردی می شود، انجام پروژه های بزرگ طراحی بدون هر یک از این دو مفهوم نتیجه فوق العاده ای در بر نخواهد داشت؛ اساساً هرچی بیشتر در جست وجوی معنای هنر گشتم بیشتر از واقعیتش دور شدم، هرکس در هرجای دنیا هنر رو به واسته هنر خودش تعریف کرده و برخی از هنرمندا کلا هنر رو در معنای کار خودشون میدیدن … اما هنر رو نمیشه متعلق به کسی دونست، به طور کلی میتونیم بگیم:
هنر فرآوره ای ملموس وشنیدنی یا دیدنیِ که توسط انسان با اهداف مختلفی
مثلِ ارتباطات،لذت، اخلاق و … آفریده میشه و نیاز زمان خودش رو پاسخ میده
تفاوت های هنر و دیزاین
جمع بندی
ما به عنوان یک دیزاینر علاوه بر اینکه لازمه یک سبک زندگی دیزاینری داشته باشیم، لازمه بتونیم کنجکاوانه در پی کشف نکات پنهانی باشیم که استفاده از محصول رو برای انسانها مطبوع و دلپذیرتر میکنه. دیزاینر باید بتونه با انسانها در ارتباط باشه و همدلانه به خواستهاشون توجه کنه. دیزاینر باید بتونه با اعضای دیگرِ تیم ارتباط و تعامل داشته باشه تا طراحیهاش فراتر از یک رویا بشه و مهمتر از هر چیز دیگه دیزاینر باید مهارت قصهگویی داشته باش تا بتونه مخاطب خودش رو به خوبی همراه کنه.تمام اینا به معنای تعامل با انسان هاس، در صورتی که ما میدونیم اکثر هنرمندها، انسان های منزوی و گوشه نشینی هستند، برای اینکه بتونید خالق یک محصول/اثر کاربردی باشید و یک لایف استایل دیزاینری رو تجربه کنید لازمه به این تفاوت ها آگاهانه فکر کنید و بپذیریدشون و در نگرشتون تغییر ایجاد کنید و این تغییر نگرش رو بهش “designer mind set” یا طرز فکر دیزاینری میگیم، برای تغییر در لایف استایل باید از درون شروع کنید و به بیرون بیایید.
این دو مفهوم که هنر و “دیزاین” یک چیز هستند ، تصور غلطی است . اما این تصور که هنر و “دیزاین” مکمل های خوبی برای هم هستند ، نیکوتر است . به نظر من مهم ترین تفاوت این دو در دامنه مخاطبانشان است . دیزاین باید قابلیت تکثیر پذیری داشته باشد ولی هنر الزاما برای تکثیر پذیری خلق نمی شود .