تعریف:WBS

« Back to Glossary Index

به انگلیسی: Work Breakdown Structure


به فارسی: ساختار شکست کار


توضیح بیشتر: خلاصه‌ی مفهوم WBS خیلی ساده است: یک پروژه بزرگ را به تعداد زیادی کارهای قابل تحویل تقسیم کنید به شکلی که قابل مدیریت و مستقل از هم و قابل اندازه گیری باشد. 

قطعاً می‌دانید که پروژه، تنها واحد اندازه‌کاری فعالیت‌ها نیست. در لایه‌ای بالاتر از پروژه، چند پروژه را در کنار هم می‌بینیم و در لایه‌ای پایین‌تر از پروژه، مجموعه‌ای از فعالیت‌ها را که یک پروژه را تشکیل می‌دهند.

معمولاً به مجموع چند پروژه یک برنامه یا Program گفته می‌شود.

از سوی دیگر، وقتی پروژه‌ها را به بخش‌های کوچک‌تر می‌شکنند و تفکیک می‌کنند، به مجموعه‌ای از کارها (Works) و وظایف (Tasks) می‌رسیم.

ساختار شکست کار، از اولین مراحل در مدیریت یک طرح یا پروژه است که می‌تواند تیم شما را در مسیر موفقیت قرار دهد. در واقع، Wbs ، نمایشی از محصولات و خدمات قابل تحویل یک پروژه است که به بخش‌های کوچکتر تقسیم می‌شود.

این برنامه نقش بسیار مهمی در مدیریت محدوده و محتوای پروژه دارد. بی توجهی و یا عدم صرف زمان و هزینه کافی برای تهیه آن، می‌تواند باعث ایجاد مشکل و یا حتی شکست پروژه‌ها شود.

ساختار شکست کار (Wbs)، ضمن تعریف چگونگی انجام پروژه، هر چیزی که برای انجام آن نیاز دارید را در قالب یک نمودار ساده و قابل فهم به شما نمایش می‌دهد. هدف از ارائه این نمودارها، تجزیه فعالیت‌های پیچیده به عناصر کوچکتر و بیشتر است.

سایت projectmanager.com سوال Wbs چیست را به این شکل پاسخ می‌دهد:

یک ساختار شکست کار (Wbs)، نوعی تجزیه بصری، سلسله مراتبی و تحویل گرا از یک پروژه است. این نمودار مفید و کاربردی به مدیران امکان می‌دهد از تحویل نهایی پروژه به عقب برگردند و تمام فعالیت‌های مورد نیاز برای دستیابی به یک پروژه موفق را مشخص کنند.

مدیران پروژه برای طراحی و اجرای ساختار شکست کار (Wbs)، از نرم افزارهای مدیریت پروژه استفاده می‌کنند. کاربرد این نرم افزارها در ترکیب با نمودار گانت که دارای سلسله مراتب Wbs است، می‌تواند برای برنامه ریزی، زمان بندی و اجرای پروژه‌ها موثر باشد.

وقتی از WBS یا Work Breakdown Structure یا ساختار شکست کار صحبت می‌کنیم می‌خواهیم پروژه را به بخش‌های کوچک‌تر تقسیم کنیم.

معمولاً‌ برای این بخش‌های کوچکتر از عنوان Deliverable (موارد قابل تحویل) استفاده می‌شود.

اینکه در مدیریت پروژه به جای خروجی عموماً‌ از موارد قابل تحویل استفاده می‌شود، صرفاً یک نام‌گذاری نیست. بلکه تاکیدی بر این است که در کل پروژه و در بخش بخش آن، باید مشخص باشد که چه چیزی تحویل داده می‌شود.

تلاش برای بهبود وضعیت فروش، صرفاً یک شعار و جمله‌ی زیباست که متر و معیار مشخصی ندارد.

اما امضای قرارداد یک‌ساله‌ی استخدام چهار فروشنده تا پایان مهر ماه سال جاری را می‌توان Deliverable یا یک مورد فعالیت قابل تحویل در نظر گرفت.

برای خرد کردن پروژه به اقلام قابل تحویل بر اساس نیاز و سلیقه‌ی خود، می‌توانید از معیارهای متفاوتی استفاده کنید:

  • ممکن است هر یک از فازهای پروژه به عنوان یک Deliverable یا بخش قابل تحویل تعریف شود.
  • در یک پروژه‌ی تولیدی، ممکن است ساخت قطعات مختلف یک محصول، به عنوان Deliverable تعریف شود.
  • در یک پروژه عرضه‌ی محصول جدید، ممکت است طراحی،‌ تولید، تست پروتوتایپ (نمونه) و تولید هزار دستگاه اولیه، به عنوان چهار بخش قابل تحویل تعیین شود.

نهایتاً به درختی که به این شکل، جزئیات پروژه را مشخص می‌کند، WBS یا ساختار شکست کار یا ساختار تفکیکی فعالیت‌ها گفته می‌شود.

در مسیردیزاینر در باره شکست پروژه بزرگ به کارهای کوچک بیشتر بخوانید….

« بازگشت به واژه نامه

مفید بود؟

نظرات بسته شده است.
درحال انتقال