کسبوکار چیست و استارتاپ کدام است؟ | Start-Up
قبل از ورود به بحثهای تخصصیتر در مورد دانش کسبوکار محصولمحور، بیایید به دو مفهوم پایهای بپردازیم: کسبوکار و استارتاپ. این دو واژه به ظاهر مشابه، در اهداف، ساختار و فلسفه تفاوتهای اساسی دارند که درک آنها برای طراحی و مدیریت محصولات بسیار حیاتی است.
استارت آپ (به انگلیسی: Startup یا Start-up) از ون کلمه های تازه وارد به فرهنگ فارسیِ که هیچ کس تابحال من ندیدم تعریف درستی ازش ارائه بده و هر متخصصی وابسته به کسب و کار خودش اصرار داره که شرکت ما یک شرکت استارت آپیه!، که البته طبیعی ام هست، چون تو خود فرهنگ غرب هم که زادگاه این لغت تعریف درستی ازش ندارن افراد؛

کسبوکار چیست؟
کسبوکار به معنای هر فعالیت سازمانیافتهای است که با هدف ارائه محصول یا خدمت برای ایجاد ارزش و درآمد انجام میشود.
ویژگیهای کسبوکارها:
- هدف اصلی: سودآوری یا ایجاد ارزش اقتصادی
- ساختار سازمانی: ممکن است کوچک یا بزرگ، ساده یا پیچیده باشد.
- مدل عملیاتی پایدار: کسبوکارها معمولاً مدلی پایدار برای درآمدزایی دارند.
- رشد تدریجی: اغلب روی توسعه تدریجی و منطقی تمرکز دارند.
مثالهایی از کسبوکارها:
- یک فروشگاه خردهفروشی
- تولیدکنندگان خودرو مانند Toyota
- رستورانهای زنجیرهای مثل McDonald’s
استارتاپ چیست؟
استارتاپ نوعی خاص از کسبوکار است که با هدف یافتن یک مدل کسبوکار نوآورانه و قابل توسعه در شرایط عدم قطعیت شکل میگیرد.
ویژگیهای استارتاپها:
- تمرکز بر نوآوری:
- محصول یا خدمتی جدید ارائه میدهند یا راهحلی نوین برای یک مشکل پیدا میکنند.
- مثال: Uber برای حملونقل شهری یا Airbnb برای اقامت مسافرتی.
- شرایط عدم قطعیت:
- در مراحل اولیه، بازار هدف، مشتریان، یا حتی مدل درآمدزایی مشخص نیست.
- نیاز به آزمایشهای متعدد دارد تا مدل صحیح را پیدا کند.
- قابلیت مقیاسپذیری:
- هدف استارتاپ رشد سریع در سطح جهانی یا منطقهای است.
- مثال: اپلیکیشن Zoom که با شیوع پاندمی به سرعت رشد کرد.
- سرمایهگذاری اولیه:
- بسیاری از استارتاپها به سرمایهگذاران خطرپذیر (VC) یا حمایتهای اولیه نیاز دارند تا به مرحله سودآوری برسند.
- چرخه عمر کوتاهتر:
- استارتاپها معمولاً در مقایسه با کسبوکارهای سنتی، چرخه عمر سریعتری دارند.

ایجاد تغییر هدف مشترک همه استارتاپ هاست که تغییر ایجاد کرده، نوآوری کنند، و شیوههای سنتی انجام کارها را دگرگون سازند؛ مسئله فقط عرضه محصولات جدید نیست، استارتاپ میتواند روی اجرای کارها هم متمرکز شود، یعنی نحوه عرضه محصول؛ مثلاً چه کسی فکرش را میکرد که میشود پوستهای مصنوعی روی میوهها کشید تا برای مدت طولانیتری تازه بمانند؟ بله، امروز استارتاپ هایی از این دست، پا به میدان گذاشتهاند؛ بنابراین برای پاسخ به سؤال “استارتاپ چیست؟” آسانتر است که بگوییم، استارتاپ چیزی است که جهان را تغییر داده و کارها را تسهیل میکند. پس اگر به فکر آن هستید که که یک استارآپ راه بیندازید، حتما این سوال را از خودتان بپرسید: “ایده یا استارت آپ من چه مشکلی را حل میکند و یا کاربران من با استفاده ازاون چه کاری رو قرارِ راحت تر از قبل انجامش بدن؟”
تعاریف استارت آپ از زبان متخصصان: …
استارت آپ رو در ایران معمولا به شرکت نوپا ترجمهاش کردهان؛ و اگر چه در تعریف استارت آپ بر این مسئله تاکیدی وجود ندارد که حتماً فعالیت آن در حوزه تکنولوژی یا فن آوری اطلاعات باشد، اما به دلیل اینکه بسیاری از استارت آپ ها در سالهای اخیر حول این زمینهها شکل گرفتهاند، گاهی در تعریف استارت آپ به این مسئله هم اشاره میشود که استارت آپ باید در حوزه فن آوریهای نوین فعال باشد، در این زمینه که آیا باید هر فعالیت نوپایی را استارتاپ در نظر گرفت یا نه، اختلافنظر وجود داره! در بیشتر کتابهای آکادمیک کارآفرینی، حتی کتابهایی که مدرنتر هستند و رویکرد نوگرا دارند، معنای گستردهای برای استارت آپ در نظر گرفته میشود و هر کسب و کار نوپایی استارتاپ نامیده میشود؛ بطور خلاصه:
“استارت آپ به شرکتها و یا کسبُکارهایی گفته میشه که معمولاً به تازگی و درنتیجهٔ کارآفرینی ایجاد شدهان و رشد سریعی دارن، و در جهت تولید راه حلی نوآورانه خدماتی رو ارائه میدن”
اما کسانی که فرهنگ شرکتهای سیلیکون ولی را میشناسند و مدیران و مشاوران و نظریهپردازان شرکتهای حوزه فناوری را دنبال میکنند، در کتابها، مقالات و مصاحبههای خود، معنای محدودتری برای استارتاپ در نظر میگیرند و بین استارتاپ (یا کسب و کار نوپا) با کسب و کارهای کوچک (Small Business) تفاوت قائلند. در اینجا چند تعریف استارت آپ را با هم مرور میکنیم:
- تعریف استارت آپ به عنوان یک واژه انگلیسی در “دیکشنری وبستر”
دیکشنری وبستر کلمه استارتاپ را به این صورت تعریف کرده است که: «استارت آپ یک کسب و کار جدید (A new business) است.» (منبع)
بر اساس این تعریف، دامنه مشاغل استارتاپی بسیار گسترده خواهد بود. یعنی اگر شما یک مغازه یا فروشگاه کوچک یا مثلاً یک آنلاین شاپ کوچک اینستاگرامی هم راه اندازی کنید، استارتاپ تأسیس کردهاید. وبستر تأکید میکند که کلمه استارتاپ از سال ۱۸۴۵ در متون انگلیسی وجود داشته است.
- تعریف استارت آپ توسط مرکز کسب و کارهای کوچک آمریکا (USSBA)
مرکز کسب و کارهای کوچک آمریکا یا USSBA استارتاپها را کسب و کارهایی در نظر میگیرد که دو ویژگی دارند. نخست اینکه معمولاً حول محور تکنولوژی شکل گرفتهاند و دیگر اینکه پتانسیل رشد بالایی دارند. (منبع)
این مرکز تأکید میکند که پتانسیل رشد بالا باعث میشود که استارتاپها دغدغهی تأمین مالی هم داشته باشند و بیشتر از کسب و کارهای کوچک غیراستارتاپی به دنبال جذب پول باشند. چون بنیانگذاران آنها معمولاً بر این باورند که با جذب سرمایه میتوانند به سرعت سهم بیشتری از بازار بالقوهی خود را به دست بیاورند و در اختیار بگیرند.
- تعریف استارت آپ توسط “استیو بلنک”
استیو بلنک که او را از پیشگامان نظریهپردازی در حوزهی استارتاپ میدانند، استارتاپ را چنین تعریف میکند: «سازمانی که شکل گرفته تا مدل کسب و کار خود جستجو کند. مدل کسب و کاری که قابل تکرار و مقیاس پذیر است.» (منبع)
در تعریف استیو بلنک سه نکتهی کلیدی دربارهی ویژگی های استارتاپ وجود دارد:
نخست اینکه مجموعههای استارتاپی هنوز در وضعیت ابهام هستند و مدل کسب و کار خود را کشف نکردهاند. یعنی هنوز دقیقاً نمیدانند محصولشان چیست و مشتریانشان چه کسانی هستند و چگونه قرار است با ارائهی محصول به مشتریان خود، ارزش ایجاد کنند.
دومین ویژگی استارتاپ این است که شرکتهای استارتاپی به دنبال یک مدل تکرارپذیر (Repeatable Business Model) میگردند. یعنی مدلی که بتوانند به سادگی آن را از یک محصول به محصول دیگر توسعه دهند (به دیجیکالا فکر کنید که توانست ایده استارتاپی خود را از فروش لوازم دیجیتالی را به لوازم خانه و بعداً انواع محصولات توسعه دهد و همان بازی را در بازارهای دیگر تکرار کند).
سومین ویژگی استارتاپها این است که مدل کسب و کار آنها مقیاس پذیر است (Scalable Business Model). یعنی همان کاری را که امروز مثلاً برای ۵۰ مشتری انجام میدهند، به صورت بالقوه بتوانند برای ۵۰۰۰ یا ۵۰۰۰۰۰ مشتری هم انجام دهند.
- تعریف استارت آپ توسط “اریک ریس”
اریک ریس در کتاب Lean Startup که با عنوان «نوپای ناب» به فارسی ترجمه شده است، استارتاپ را چنین تعریف میکند: «استارت آپ یک نهاد انسانی است که برای ارائه یک محصول یا خدمت جدید در شرایطی که ابهام بالایی وجود دارد به وجود آمده است.»
او تأکید میکند که استارتاپ یک «نهاد / Institution» است و نه یک محصول. به بیان دیگر، استارتاپ نگاهی فراتر از محصول داشته و مدام در پی رشد و کشف قلمروهای تازه باشد.
ابهام کلمهی کلیدی در تعریف اریک ریس است و او تأکید میکند که برای غلبه بر این ابهام، مدیران استارتاپی باید به سراغ «یادگیری بر پایهی اعتبارسنجی» بروند. یعنی هیچ فرضی را به شکل مطلق، درست در نظر نگیرند و در هر مرحله با آزمودن فرضهایشان زمینهی برداشتن گام بعدی را فراهم کنند.
در نگاه اریک ریس (و همینطور استیو بلنک) این آزمودن فرضیهها بسیار مهم هستند. حتی اگر باعث شوند استارتاپ برنامهی فعلی خود را متوقف کند و مسیر تازهای در پیش گیرد. به همین علت، اصطلاح Fail Fast در اکوسیستم استارتاپی (یا اگر دقیقتر بگوییم: جامعه استارتاپی) رواج یافته و طرفداران فراوانی دارد.
تفاوتهای کلیدی بین کسبوکار و استارتاپ
ویژگیها | کسبوکار | استارتاپ |
---|---|---|
تمرکز اصلی | سودآوری و پایداری | یافتن مدل نوآورانه و مقیاسپذیری |
ریسکپذیری | معمولاً ریسک کمتر | ریسک بالا به دلیل نوآوری و عدم قطعیت |
رشد | تدریجی و مداوم | سریع و انفجاری |
منابع مالی | درآمد پایدار یا وام | سرمایهگذاری خطرپذیر و حمایتی |
هدف بلندمدت | ایجاد یک کسبوکار پایدار | ورود به بازار جهانی یا ارائه راهحل نوین |
مثالهای بیشتر برای تفاوت استارتاپ با کسب و کار:…
شما به این سطح از محتوا دسترسی ندارید و یا وارد اکانت خود نشدید.
ورود یا عضویت | خرید یا تمدید اشتراک
.: برای دانلود کاتالوگ آشنایی بامحتوای دیزاین کلاب اینجا کلیک کنید :.
چه زمانی استارتاپ تبدیل به کسبوکار میشود؟
- زمانی که استارتاپ مدل کسبوکار خود را پیدا کند و بتواند درآمد پایدار ایجاد کند.
- مثال: Amazon کار خود را به عنوان یک استارتاپ فروش آنلاین کتاب آغاز کرد و اکنون یک کسبوکار بزرگ جهانی است.
چرا این تمایز مهم است؟
در طراحی و مدیریت محصول، شناخت نوع سازمانی که در آن فعالیت میکنید بسیار حیاتی است:
- در کسبوکارها:
- نیاز به بهینهسازی فرآیندها و اطمینان از رضایت پایدار مشتریان دارید.
- تمرکز بیشتر بر مدیریت منابع و کاهش هزینههاست.
- در استارتاپها:
- تمرکز اصلی بر تست ایدهها، گرفتن بازخورد سریع و اصلاح مداوم است.
- نوآوری و انعطافپذیری از اولویتها هستند.
مثالهایی از صنایع مختلف
کسبوکار در صنعت مد:
- یک بوتیک محلی: فروش پایدار محصولات مد و پوشاک به مشتریان خاص.
استارتاپ در صنعت مد:
- Stitch Fix: استفاده از هوش مصنوعی برای پیشنهاد استایلهای شخصیسازیشده به مشتریان.
کسبوکار در صنعت فناوری:
- Microsoft: فروش پایدار نرمافزارها و خدمات ابری.
استارتاپ در صنعت فناوری:
- Clubhouse: ارائه یک تجربه جدید از شبکههای اجتماعی صوتی که به سرعت مقیاسپذیر شد.
جمع بندی
کسبوکارها و استارتاپها، هر دو ابزارهایی برای ایجاد ارزش اقتصادی هستند، اما مسیرها و اولویتهای متفاوتی دارند. اگر در مسیر طراحی محصول هستید، درک اینکه محصول شما قرار است بخشی از یک استارتاپ یا کسبوکار باشد، کمک میکند تا استراتژیهای بهتری برای موفقیت اتخاذ کنید.
با وجود متنوع بودن تعریف استارتاپ، تعریفی که استیو بلنک ارائه کرده بنظرم تعریف خیلی درستیه، ویژگی کلیدی تعریف بلنک اینه که استارتاپ هنوز در جستجوی بیزینس مدل هست و نتونسته مدل کسب و کار خودش رو کشف کنه؛
مدتی پیش تعریف سارنن اشتاین بارث (Sarnen Steinbarth) رو دیدم و با وجودی که فرد معروف و صاحبنامی نیست، حس کردم ایدهی استیو بلنک رو به شکل زیباتر و شفافتری گفته و شاید برای جامعهی ما که خیلیها سعی میکنن خودشون رو به عنوان استارتاپ جا بزنن (يا دوست ندارن این عنوان رو رها کنن) مفیدتر باشه؛ اشتاین بارث میگه: «استارتاپ کسب و کاریه که هنوز موفق نشده» یا به تعبیر دیگه «شرکتی که هنوز فاز موفقیت رو تجربه نکرده.» با این تعریف، شاید سادهتر بتونیم شرکتهایی رو که دیگه از فاز استارتاپی عبور کردهان، تشخیص بدیم و کنار بذاریم.