کار تیمی
تیم به معنای یک گروه تشکیل شده از چند نفری که مهارتهاشون در زمینههای مختلفیه ولی به دلیل این که همگی مقصد و اهداف مشترکی دارند به هم پیوند خوردهاند؛ این فرهنگ به قدری مهمه که بسیاری از محققین اون رو لازمه دستیابی به قابلیتهای اساسی پایدار در فضای پرتلاطم و رقابتی فعلی به شمار میآرن.
تیم کمک میکنه انرژی خودمونو درست مصرف کنیم. شما اگه بخواید یه گونی برنج 20 کیلویی رو بلند کنید و زورتون نرسه چیکار میکنید؟ یا از یکی کمک میگیرید یا به بسته های کوچکتر تقسیمش میکنید و… نمیاید باشگاه وزنه برداری ثبتنام کنید و دو سال وقت و انرژی بذارید زورتون زیاد شه که… در بیزنس هم همینکارو کنید. همچنین فضای فعلی کسبوکارها به گونهایه که شرکتها و سازمانها را مجبور میکند که به مهارتها و تخصصهای فردی کارمندانشان تکیه کنند که کار تیمی بدون شک یکی از همین مهارتهاست.
رقابت میان اعضای تیم از دیگر اهمیتهایی تیم سازیه که بسیاری از شرکتها و سازمانهای کوچک و بزرگ به شیوههای مختلفی در پی اون هستن. مطالعات و تحقیقات زیادی نشان دادهاند که رقابت در شرایط و بسترهای مشخصی باعث افزایش بهره وری در کارهای تیمی میشه. تیمها میتونن با هدایت این بهره وری به یک فعالیت سرگرم کننده، به روشهای جامعتر از فعالیتهای تیم سازی دست پیدا کنن. یادگیری خوب کار کردن با یکدیگر درون یک تیم احتمالاً مدتی طول خواهد کشید، اما در نهایت در کمال تعجب خواهید دید که تیمهای سریع که با درک درست از یکدیگر هماهنگ با هم کار میکنند، چگونه میتوانند در هنگام ایجاد انگیزه برای پیروزی در یک رقابت هم پیمان شوند؛
امروزه برای انجام بسیاری از تحقیقات و کارهای سازمانی و شروع کسبُ کار، نیاز است تا، چند نفر به طور همزمان و با هم کار را بررسی کنند و انجام دهند. بنابراین برای انجام بسیاری از کارها نیاز به تشکیل تیم می باشد، یکی از مهم تریم مهارت های ما به عنوان کسی که میخواد یک کسبُ کار راه بندازه یا اصلا در یک کسبُ کار کار کنه افزایش مهارت کارتیمیه.
تعریف و وظایف تیم
یک تیم شامل دو یا چند نفر است که:
- نقش های مشخص دارند
- کارهایی را انجام میدهند که به یکدیگر وابسته (Interdependent) هستند
- میکوشند خود را با یکدیگر تطبیق دهند
- یک هدف مشترک را دنبال میکنند.
تمامی کارهای تیم کاملا به یکدیگر وابسته می باشند. به همین دلیل تمامی اعضای یک تیم تلاش می کنند، تا کارها را با یکدیگر تطبیق بدهند اما در نهایت تمامی اعضا در کار تیمی، یک هدف واحد و مشخصی را دنبال می کنند.
به طور کلی ویژگی های یک کار تیمی شامل موارد زیر می شود:
- کارها و وظایف هر کدام از اعضای تیم به تمامی کارها وابسته می باشد.
- تمامی اعضای تیم با یکدیگر تعامل اجتماعی دارند.
- تمامی اعضای تیم یک یا چند هدف مشخص دارند.
- اعضا برای روابط خود و تیم حد و مرزی را مشخص می کنند، که کاملا به آن پایبند می باشند.
- هر کدام از اعضای تیم دارای مهارت های تخصصی می باشند. که مکمل مهارت های دیگر اعضا می باشد.
- تمامی افراد تیم به کار فردی و تیمی خود به منظور دستیابی به اهداف تیم، متعهد می باشند.
- اعضای تیم کاملا خود را نسبت به مسئولیت هایی که به آنها سپرده می شود، مسئول می دانند.
مهمترین اصل در کار تیمی
وقتی از تیم و کار تیمی حرف میزنیم، معمولاً به یاد برخی اصول و ارزشها میافتیم که در فرهنگ تیمی تشویق میشوند. از جمله اینکه:
- به حرف یکدیگر گوش بدهیم
- سعی کنیم به شکل سازندهای با دیگران تعامل و همکاری داشته باشیم
- به دیگران اجازه بدهیم در درستی مسیرها و اقدامهایی که انجام میدهیم تردید کنند و این تردید را ابراز کنند
- به منافع یکدیگر توجه کنیم
- موفقیت و دستاورد دیگران را ببینیم و به رسمیت بشناسیم
بسیاری از مدیرانی که مدام از کار تیمی حرف میزنند و همکاران خود را به کار تیمی تشویق میکنند، معمولاً چنین نکاتی را در ذهن دارند.
چندجمله از کتابِ خِرد کار تیمی (Wisdom of Team’s) نوشته کاتزن باخ
به عنوان بخش پایانی این درس، چند بخش کوتاه از حرفهای کاتزنباخ را با هم مرور میکنیم:
-این واضح است که تیمها میتوانند عملکرد بیشتری در مقایسه با تلاش انفرادی داشته باشند؛ اما اینکه چگونه باید زمینهی بروز این عملکرد را ایجاد کرد، برای بسیاری از مدیران ارشد شفاف نیست.
-حس عمومی به همهی ما میگوید که تیم برای موفق شدن به هدف مشترک نیاز دارد. اما در اغلب سازمانها میتوانید تیمهای بسیاری را بیابید که به شکل واضحی نمیدانند در قالب یک تیم، باید چه هدفی را دنبال کنند و چرا دستیابی به آن هدف، اهمیت دارد.
-در یک تیم، تشنگی رسیدن به یک هدف از هر نوع تمرین تیمسازی، تعریف پاداش و استفاده از رهبران قدرتمند با ویژگیهای خاص، مهمتر است.
-آنچه رهبران موفق تیم را متمایز میکند، نگرش ایشان و کارهایی است که “انتخاب میکنند انجام ندهند”.
-تمرکز رهبران بر روی این هدف که «ما میخواهیم به یک تیم تبدیل شویم» به ندرت جواب میدهد.
-تیم و تیمسازی یک ابزار است و نه یک هدف.
-در حالی که بسیاری از مدیران گرفتار این دام میشوند که کار تیمی را صرفاً به خاطر خودش [و نه دستاوردهایش] تشویق میکنند: آنها فکر میکنند کلاً چیز خوبی است که تیم داشته باشیم!
-ما تیمهای موفق فراوانی را دیدهایم که حس طنز و فضای شادی را ایجاد و حفظ کردهاند.
نه به خاطر اینکه یاد گرفته بودند فضای تیمی باید شاد باشد و با تلاش عامدانه، چنین جوّی را شکل داده باشند؛] به خاطر اینکه وقتی هدفهای عملکردی مشخص تعریف میشود، هنگام تلاش برای عبور از فشار تنشها و بار سنگین کارها، ناخودآگاه اعضا یادمیگیرند که شادی و شوخطبعی میتواند ابزار موثری باشد.
-ما فکر میکنیم مهمترین عامل شکست بسیاری از تیمها، غافل شدن از خروجی و شاخصهای عملکرد است.
جمع بندی
یک مسله که دوست دارم بهش اشاره کنم چون زیاد دیدم در بیزنسهای استات آپی، اینکه طرف هنوز یک ایده خام توی ذهنشه و نمیدونه میخواد چیکار کنه شروع میکنه آدم استخدام کردن و بودجه اش رو به فنا دادن. اول خوبی های داشتن تیم رو گفتم که فکر نکنید با تیم مخالفم اما بدونید اضافه کردن آدم به گروهتون وقتی میتونه موثر باشه که ایده تون از خامی درآورده باشید و چند قدم در راستاش برداشته باشید! شخصیت خودتون رو به عنوان یک مدیر اول باید بسازید که خودتون بهترین مرجع برای کارکنانتون باشید، اگر قصد دارید تیم سازی کنید یک کتاب خوبی داره سایمون سینک به نام رهبران آخر غذا میخورند توصیه میکنم حتما مطالعه اش کنید تا بیشتر با کار های گروهی و مدیریت آشنا بشید.