درحال انتقال

تفکرسیستمی و اهمیت آن برای مدیران

تفکر سیستمی System-thinking-in-the-organization

سیستم مجموعه‌ای از اجزای مرتبط است که در کلیّت خودش برای ایفای وظیفه‌ای مشخّص در کنش متقابل و هماهنگ با محیط است. در تفکر سیستمی، سازمان‌ها مانند سیستم‌هایی هستند که در دل یک مجموعهٔ محیطی بزرگ‌تر قرار گرفته‌اند. هر سیستم شامل ورودی، خروجی، پردازش و بازخورد است، بنابراین داشتن تفکّر سیستمی برای یک مدیر بسیار حائز اهمیّت است. به کمک یک نظارت دقیق اگر خروجی ما از خروجی مورد نظرمان فاصلهٔ کم و بیش چشم‌گیری داشت، با استفاده از Feedback (بازخورد) ورودی را تغییر داده و Replanning (برنامه‌ریزی مجدّد) می‌کنیم.

سیستم(System)

سیستم یا نظام یعنی: مجموعه‌ای از اجزای متعدد که با هم در ارتباط و تعامل هستند. این اجزا بر روی هم تأثیر می‌گذارند یا از همدیگر تأثیر می‌پذیرند. و در نهایت، این تعامل به یک نتیجه مشخص منجر می‌شود.

در رابطه با سیستم لازم است نکاتی را در نظر بگیرید، اول اینکه یک سیستم و نحوه تعامل اجزای آن، دارای نظم خاصی است. در صورت جابجایی یکی از اجزا یا حذف آن، سیستم تغییر خواهد کرد. تغییر سیستم به این معنی است که ساز و کار یک سیستم تغییر می‌کند و تغییر ساز و کار سیستم، منجر به تغییر نتایج برآمده از آن سیستم خواهد شد.

از طرفی دیگر، در صورت تغییر ساز و کار سیستم و نوع تعامل اجزا با یکدیگر، نتایج متفاوتی شکل خواهد گرفت. پس در درک یک سیستم باید به درک کاملی از اجزا و همچنین نوع تأثیر هر یک از اجزا بر دیگر اجزا برسیم. در غیر این صورت درک ناقص سیستم منجر به مشکلات بزرگی خواهد شد.

از طرفی دیگر، هر سیستم مرزی دارد. ولی معنی مرزدار بودن یک سیستم این نیست که به کلی از محیط مستقل است.

یک سیستم مجزا می‌تواند قسمتی از یک سیستم بزرگ‌تر باشد. در واقع هر سیستم می‌تواند قسمتی از سیستمی دیگر باشد.

تفکر (Thinking)

تعریف تفکر، یکی از مفاهیمی است که صاحب‌نظران، نظر واحدی درباره آن ندارند. در اینجا یک جمع‌بندی کلی نسبت به این موضوع با شما در میان خواهم گذاشت. یک تعریف ساده ولی کاربردی.

تفکر، فعل و انفعالاتی است که آگاهانه یا ناآگاهانه در ذهن ما اتفاق می‌افتد. نتیجه فکر کردن، شکل‌گیری یک ایده جدید است که بر اساس آن رفتار خاصی از خودمان بروز می‌دهیم.

تمرین: سعی کنید در ساعات مختلف روز، فعل و انفعالاتی که در ذهنتان در حال رخ دادن است را ببینید. سعی کنید مشخص کنید چه اتفاقی در ذهن خودتان رخ داد و منجر به شکل‌گیری ایده یا تصمیم خاصی شد؟ با این کار کمی نسبت به تفکرات خودتان آگاهی پیدا خواهید کرد. برای درک تفکر، این آگاهی بسیار ضروری است.

یک کتاب به شما معرفی می‌کنم به نام: درآمدی بر مهندسی فکر. تعریف تفکر از دیدگاه‌های مختلف، یکی از موضوعات بررسی شده در این کتاب به شکل مفصل و تخصصی است. با توجه به تعریف تفکر و تعریف سیستم، به نظر شما معنی تفکر سیستمی یا تفکر سیستم‌ها چیست؟

تفکر سیستمی(System Thinking)

نکته جالب در موضوع تفکر سیستمی این است که معمولاً کسانی که در این باره مقالاتی در اینترنت منتشر کرده‌اند، هیچ ساختار سیستمی در نوشته خودشان  رعایت نمی‌کنند. این تنها یک معنی دارد. تفکر سیستمی را بازگو کرده‌اند ولی خودشان به آن پی نبرده‌اند و  بلد نیستند تفکر سیستمی داشته باشند.

نکته اول: تفکر سیستمی در زبان انگلیسی با نام systems thinking خوانده می‌شود. از آنجا که این مفهوم از زبان انگلیسی وارد زبان ما شده است، باید معنی دقیق آن را از زبان مصدر کشف کنیم.

با دقت به این واژه متوجه می‌شویم که سیستم، صفت تفکر نیست. بلکه مضاف‌الیه آن است. و ترجمه صحیح آن تفکر سیستم‌ها خواهد بود. یعنی تفکری که بر مبنای سیستم طراحی شده است. تفکری که برگرفته از ساز و کار یک سیستم است. تفکری که با سیستم‌هایی که معمولاً می‌شناسیم ارتباط دارد. یعنی تفکری که شبیه ساز و کار سیستم است.

جستجویی کوتاه در وب و یا در کتابفروشی‌ها، نشان می‌دهد که درباره تعریف سیستم و تفکر سیستمی و موضوعات وابسته به آن، کتاب و مطلب و مقاله‌های فراوان وجود دارد، تفکّر سیستمی به مدیران کمک می‌کند تا ساختار، الگوها و وقایع را در پیوند با یکدیگر مورد بررسی قرار دهند و تنها به مشاهده اکتفا نکنند. تفکّر سیستمی مبتنی بر نوعی کلّی‌نگری است که با تحلیل، قابل درک نیست.

به عنوان مثال در بدن انسان، نحوهٔ رفتار چشم بستگی به نحوهٔ رفتار مغز دارد. هر زیرمجموعه‌ای که از عناصر تشکیل شود، بر رفتار کلّ سیستم مؤثّر است و این تأثیر حدّاقل به یک زیرمجموعه دیگری از سیستم بستگی دارد. به عبارت دیگر اجزای یک سیستم چنان به هم مرتبطند که هیچ زیرگروه مستقلّی نمی‌تواند از آن‌ها تشکیل شود. با استفاده از تعاریف فوق نتیجه می‌گیریم هر سیستمی را نمی‌توان به اجزای مستقل تقسیم نمود و در نتیجه انتظار اوّلیّه از هدف اصلی سیستم را برآورده نمی‌سازد. در تفکر سیستمی مدیر سازمان تنها به خروجی اکتفا نکرده و برای رسیدن به هدف به یکایک اجزای سیستم توجه خاص می‌کند.

با توجه به تعریف تفکر و تعریف سیستم، تفکر سیستمی را اینگونه می‌توانیم تعریف کنیم:

تفکر سیستمی تفکری است که از روش، قواعد و قوانین سیستم‌ها برای نتیجه‌گیری و تصمیم‌گیری استفاده می‌کند.

مبلغان تفکر سیستمی چنین ادعا می‌کنند که با داشتن تفکر سیستمی، نگاه ما نسبت به مسائل دقیق‌تر و جامع‌تر است و می‌توانیم بهتر تصمیم‌گیری کنیم. همچنین در تفکر سیستمی، تمام اجزا را در کنار هم باید در نظر بگیریم. نه به شکل مجزا و مستقل. چرا که هر جزء، به تنهایی قابل درک نیست. در واقع درک مستقل بدون در نظر گرفتن سیستم، منجر به درکی ناقص و ناکارآمد خواهد شد.

نمونه ساده این نوع تفکر را در صنعتی شدن زندگی بشر می‌توانیم ملاحظه کنیم. تنها با یک تغییر، تمام زندگی انسان دگرگون شد و مشکلات حل نشده فراوانی برای انسان به وجود آورد. چرا که به انسان و جامعه به شکل یک سیستم نگاه نشد. یک عنصر جدید وارد شد. این عنصر جدید تمام مناسبات و مسائل دیگر انسان‌ها را تحت تأثیر قرار داد. مسائل اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و حتی مسائل مربوط به سلامت.

انسان خیال کرد که با صنعتی شدن، زندگی بهتری خواهد داشت. در حالی که نتیجه برعکس بود. چرا؟ تنها به دلیل نبود تفکر سیستمی و نگاه جامع به مسائل.

توجه داشته باشید که حتی داشتن تفکر سیستمی به خودی خود برای حل مسائل بشری کافی نیست. ولی این نوع تفکر، ویژگی‌های خوبی نسبت به انواع دیگر تفکر از جمله تفکر ناآگاهانه دارد.

در سیستم مهندسی فکر، بدون داشتن زیربناهای تفکر، رسیدن به تفکر دقیق و صحیح بی‌معنی است. حتی اگر از سیستم‌ها الگو گرفته باشد. حتی اگر پیشرفته‌ترین سیستم‌ها، مبنای تفکر یک شخص باشد، باز هم ناقص خواهد بود. چرا که نظام تفکر، فراتر از هر سیستمی است و تفکر، خودش یک سیستم یک‌پارچه و جامع است. در حالی که تفکر سیستمی، برگرفته و الهام گرفته از سیستم‌های خارجی است که معمولاً انسان‌ها با آن درگیر هستند.

این تفاوت بزرگ بین تفکر سیستمی و مهندسی فکر را به خاطر داشته باشید تا در آینده به مشکل مفهومی برنخورید.

تفکر سیستمی در کنار روش‌های دیگر تفکر قرار می‌گیرد از جمله تفکر انتقادی، تفکر خلاق، تفکر طراحی و… . در حالی که مهندسی فکر، سیستم متکامل تفکر به شکل مستقل از هر روشی است. در واقع مهندسی فکر، الگوی اساسی شکل‌گیری هر روشی از روش‌های تفکر است. نمونه‌های یاد شده می‌توانند قسمتی از این روش‌ها باشند. مهندسی فکر الگویی است که تمام مسائل مربوط به تفکر را در خود جای می‌دهد و هر تلاشی برای یافتن نقطه‌ای خارج از آن، منجر به برگشتن به داخل این سیستم خواهد شد.

چرا تفکر سیستمی؟

شما به این سطح از محتوا دسترسی ندارید و یا وارد اکانت خود نشدید. بخشی از محتوا مختص اعضاء و مشترکین می‌باشد.

ورود یا عضویت

restricet content notice 3 دیزاین کلاب

خرید یا تمدید اشتراک | ورود یا عضویت

.: برای دانلود کاتالوگ آشنایی بامحتوای دیزاین کلاب اینجا کلیک کنید :.

جمع‌بندی

اگر واقعاً به دنبال تفکر سیستمی هستید، باید از ریشه‌های واقعی شروع کنید. طبق اصول تفکر سیستمی روابط علت و معلولی را درک کنید. تا اصل و ریشه تفکر را نتوانید درک کنید، بقیه مسائل مربوط به تفکر را حل نخواهید کرد. ولی خود تفکر سیستمی این ریشه را در اختیار شما قرار نخواهد داد. چرا که تفکر سیستمی، یک برداشت از تعدادی از الگوهای تجربی حل مسأله از جمله سیستم‌هاست.

در حالی که تفکر، چیزی فراتر از تجربه است. چیزی که از آن با عنوان تفکر هوشمندانه یاد می‌کنیم، مجزا از الگوهای تجربی و ناقص است. رسیدن به چنین تفکری نیازمند دو نکته بسیار اساسی است.

اول درک قدم به قدم اصول به صورت دقیق و توجیه پذیر به شکلی که حالت دیگری قابل تصور نباشد.

و قدم دوم، تمرین و دست‌یابی به مهارت پیاده‌سازی آن در لحظه لحظه زندگی است.

در غیر این صورت، هیچ تفکر صحیح و سازنده‌ای شکل نخواهد گرفت.پیشنهاد می‌کنم در رابطه با دانش مهندسی فکر و همچنین ذهن هوشمند مطالعه کنید. اگر واقعاً به موضوع تفکر و رشد آن علاقه‌مند هستید، هیچ آموزشی اصولی‌تر و سیستمی‌تر از مباحث مهندسی فکر نخواهید یافت. چرا که مهندسی فکر، سیستمی است که خودش را توجیه و اثبات می‌کند و بعد از آن می‌تواند هر سیستم دیگری را تحلیل کند. مباحث مربوط به این سیستم بسیار گسترده و دقیق هستند و پیمودن این مسیر نیازمند برنامه و جدیت است.جالب است که برای یادگیری هر چیزی در زندگی وقت می‌گذاریم ولی هیچ وقت با خودمان فکر نکردیم که برای فکر کردن، نیاز به آموزش داریم. اینگونه شد که از فکر کردن بدون آگاهی استفاده می‌کنیم.

مفید بود؟

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *